خوابگرد قدیم

سانسور، در کمال خونسردی

۳۰ دی ۱۳۸۲

بیش از پنج ماه پیش، وقتی «مانی حقیقی» خبـر پذیرفته شدن فیلم توقیف‌شده‌اش آبادان را در جشنواره‌ی قاهره می‌داد، به هیچ وجه حدس نمی‌زد که انتشار خبر، معاونت سینمایی را سر خشم آورد و نهایتا یکی از مدیران بنیاد فارابی فکسی را به مدیران جشنواره‌ی قاهره ارسال کند با این مضمون که: در صورت نمایش «آبادان» در قاهره، بنیاد فارابی همه‌ی مراودات خود را با آن جشنواره قطع خواهد کرد. هم‌چنان که اگر حدس می‌زد لیست مفصل اصلاحیه‌های معاونت سینمایی ارشاد، فقط برای سر دواندن اوست، به هیچ‌وجه فیلمش را سانسور نمی‌کرد و آن را به جشنواره‌ی فیلم فجر امسال تحویل نمی‌داد.

خبر، کوتاه است و کمی هم تکراری و ملال‌انگیز: «فیلم آبادان در جشنواره‌ی فیلم فجر پذیرفته نشد.» می‌شود خیلی راحت از کنار آن گذشت. اما می‌توان هم به راحتی نگذشت و پیش از گذشتن، کمی «ناراحت» شد. واقعیت این است که سانسور به شکلی فجیع و زننده یقه‌ی فرهنگ و هنر این مملکت را گرفته و تازگی‌ها ظرایف پیچیده‌تری هم پیدا کرده است. واقعیت این است که در چند سال اخیر هرچه‌قدر که نویسندگان و فیلمسازان و… خویشتن‌داری و آرامش خود را بیش‌تر حفظ می‌کنند، مدیران مربوطه، برعکس، جری‌تر می‌شوند. راستی در کنار خبر ساده‌ی فوق و یا خبرهای مشابه، چه اتفاقاتی رخ داده و رخ می‌دهد؟ باید با خود «مانی حقیقی» تماس می‌گرفتم. [متـن کامـل]

مانی حقیقی، پشت صحنه‌ی فیلم «آبادان»مانی حقیقی با افسوس می‌گوید: “اگر آن زمان، خبر را منتشر نمی‌کردم، نمایش خارجی فیلم دچار مشکل نمی‌شد.” هرچند او پس از این که از نامه‌نگاری بنیاد فارابی با جشنواره‌ی قاهره باخبر می‌شود و توصیه‌ی مدیر جشنواره را می‌خواند که او را به گرفتن پروانه نمایش در ایران دعوت کرده، خویشتن‌داری می‌کند. «حقیقی» می‌گوید: “بلافاصله به سراغ شواری پروانه نمایش رفتم و از آن‌ها خواستم لیست اصلاحیه‌های مورد نظرشان را به من بدهند تا اعمال کنم و فیلم به قاهره برسد. اما کسی جوابم را نمی‌داد.” همان زمان ـ اواسط مرداد ماه ـ در یادداشتی که بر مبنای گفت‌وگو با او در خوابگرد منتشر کردم، نوشتم که «حقیقی» آن‌قدر برای فیلمش زحمت کشیده که حاضر نیست کل را فدای جزء کند و به‌رغم میلش، حاضر است موارد ناخوشایند آقایان را از فیلم حذف کند. اما دوندگی‌های او در پی دریافت موارد اصلاحی هم‌چنان بی‌نتیجه می‌ماند تا پنج ساعت پیش از اتمام مهلت ارسال فیلم به قاهره. حقیقی می‌گوید: “در آخرین ساعات، لیستی حاوی حدود ۳۴ مورد اصلاح تصویر و دیالوگ به من داده شد که معنایش عملا این بود که فیلم به قاهره نرود.”

پس از آن «حقیقی» که تلاشش برای فرستادن «آبادان» به قاهره بی‌نتیجه می‌ماند، به مدیران جشنواره‌ی قاهره اعتراض می‌کند که یک جشنواره‌ی رده‌ی الف در دنیا، بر چه اساسی سیاست‌هایش را با موازین سانسور در یک کشور خارجی تنظیم می‌کند؟ این پرسش «حقیقی» برای همیشه بی‌پاسخ می‌ماند. بدین ترتیب «آبادان» به قاهره نمی‌رود، اما «حقیقی» هم‌چنان به نمایش فیلمش امیدوار می‌ماند. او می‌گوید: “تدوینگر، صدابردار و بازیگران فیلم را دوباره جمع کردم و بر اساس آن لیست کذایی، حدود شش دقیقه از فیلم را حذف کردیم و شمار زیادی از دیالوگ‌های فیلم را هم از نو نوشتم، و صدابرداری و صداگذاری کردیم و منتظر ماندم تا جشنواره‌ی فجر امسال از راه برسد.”

جشنواره‌ی بیست‌ودوم از راه می‌رسد و «حقیقی» دلخوش به این قانون که نمایش فیلم در جشنواره به معنای اجازه‌ی نمایش آن است، فیلم تکه‌پاره شده‌اش را زیر بغلش می‌زند و به دفتر جشنواره می‌رساند و باز منتظر می‌ماند. پس از چند روز باز هم یک خبر کوتاه، تکراری و ملال‌انگیز منتشر می‌شود که «فیلم آبادان در جشنواره‌ی فیلم فجر پذیرفته نشد.» حالا این «مانی حقیقی»‌ست که پشت تلفن می‌خندد و می‌گوید: «برعکس پارسال، ناراحت نیستم؛ نه، ناراحت نیستم. مهم، فیلم بود که ساخته شده. باقی‌اش مهم نیست…» او به سایت ۳۰نما هم گفته است: «فکر می‌کنم افتخار بزرگ‌تر این باشد که در کنار دوستانی چون جعفر پناهی، علیرضا امینی، محمد شیروانی و علی مصفا بیرون از جشنواره بایستم.»

فاطمه معتمدآریا و هدیه تهرانی در «آبادان»

مانی حقیقی بیش از دو سال است که در حال مراقبت از اولین فیلمش «آبادان» است و انگار این پروسه هنوز پایان نگرفته است. او پس از این همه کش و قوس، به جای استیصال، به اوج شگفت‌زدگی رسیده و دایم تکرار می‌کند که ناراحت نیست. او آرام به‌نظر می‌رسد اما شاید فردا صبح که از خواب بیدار شود، تصمیم بگیرد دست از آرام بودنش بردارد. او خود را متعلق به گروه سانسورشده‌ها می‌داند و از آن‌ها به عنوان «تیم» یاد می‌کند. جعفر پناهی، از اعضای دیگر این تیم هم، دو فیلم توقیف‌شده‌اش را به جشنواره‌ی امسال ارائه داد و حاضر شد حتا آن‌ها را در بخش «مهمان» هم بپذیرند، اما مدیران جشنواره به این درخواست او هم پاسخ منفی داده‌اند. علیرضا امینی هم برای اعتراض به آقایان، فیلمش را از جشنواره بیرون کشیده است. خبر رسیده که فیلم‌های آقایان شیروانی، مصفا و صدرا عبداللهی هم اجازه‌ی نمایش پیدا نکرده‌اند.

«حیدریان» معاون سینمایی ارشاد با لحنی افتخارآمیز خبر می‌دهد که “ما تقریبا ۳۰ فیلم داریم که اکران نشده است، ولی من فکر می‌کنم نسبت به فیلم‌هایی که سالیانه تولید می‌شوند تعداد اکران نشده خیلی کم است. در سال، یک یا دو فیلم نیز وجود دارد که ما معتقدیم به آن شکل، مناسب نمایش عمومی نیست.” می‌توان  به او تبریک گفت، چرا که اکنون این تعداد، دیگر کم نیست و روزبه‌روز هم بیش‌تر می‌شود! در حالی که سانسور، هر روز دامنه‌ی پیچیده و گسترده‌تری پیدا می‌کند، از این سو می‌توان منتظر ماند برای پیوستن فیلمسازان دیگری به «تیم» سانسورشدگان و این که نهایتا اعضای این «تیم» چه زمانی و به چه شکل دست از خویشتن‌داری برخواهند داشت و واکنش‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای نشان خواهند داد. شاید آن زمان، خبری که منتشر می‌شود؛ کوتاه، تکراری و ملال‌انگیز نباشد.

پیوندها:
[شناسنامه‌ی فیلم «آبادان»]
[خبر پذیرفته شدن «آبادان» در جشنواره‌ی قاهره]
[برای رفع توقیف از فیلم آبادان چه باید کرد؟/ ۱۴مرداد ۱۳۸۲]
[گزارش سایت ۳۰نما از توقیف دوباره‌ی این فیلم و فیلم‌های دیگر]
[گزارش اقدام علیرضا امینی در اعتراض به مدیران جشنواره‌ی فیلم فجر]
[حرف‌های حیدریان، معاون سینمایی ارشاد درباره‌ی وضعیت سینمای ایران و سانسور]

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top