خوابگرد قدیم

حافظ هم‌چنان یک معما باقی خواهد ماند

۱۷ مهر ۱۳۸۲

گزارش صد و سومین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه
در آستانه‌ی بیستم مهر ماه روز بزرگداشت حافظ، صد و سومین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه با سخنرانی دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن با عنوان «معمای حافظ» پانزدهم مهر ماه
۱۳۸۲در خانه‌ی‌کتاب برگزار شد.

 

در ابتدای این نشست دکتر اسلامی ندوشن با اشاره به این مطلب که عنوان این سخنرانی از بیتِ

«وجود ما معمایی‏ست حافظ                    که تحقیقش فسون است و فسانه»

اقتباس شده، درباره‌ی این بیت گفت: حافظ تقریباً در این بیت تمام فلسفه‌ی وجودی خود را خلاصه کرده است. فسون و فسانه در حقیقت کاری بی‏ثمر هستند که تحقیقی درباره‌ی آن‌ها نمی‏توان کرد و معمایی هستند که نمی‏‏توان آن‌ها را کشف کرد. در حقیقت باید گفت که این تنها معمای حافظ نیست بلکه معمای ایران و تا حدی کل بشریت است. یعنی انسان هیچ وقت به راز بزرگ آفرینش پی‏ نخواهد برد، بنابراین این راز همیشه برایش به صورت معما باقی می‏ماند. چرا که در زندگی انسان یک سلسله مسائل متناقض وجود دارند که انسان در حل آن‌ها می‏ماند. این اندیشه‌ی کهن در ایران باستان به نوعی مطرح بوده است. آن‌ها برای آن‌که موضوع را حل کنند کارهای جهان را بر دو نوع نیک و شر می‏دانستند که نماینده‌ی خوبی‌ها اهورامزدا و نماینده‌ی بدی‌ها اهریمن بود. می‏‏توان گفت این دید، واقع‏بینانه‏ترین دید مذهبی‏ای بود که در جهان باستان به وجود آمد. اما این تقسیم‏بندی بدین صورت باقی نماند چون ادیان توحیدی نوع دیگری این مسئله را بیان کردند، یعنی همه‏چیز زاییده و ناشی از مشیت آسمانی است اما این دیدگاه باعث شد که بحث ادامه یابد و سراسر ادبیات فارسی دستخوش این بحث است که چرا باید بدی‌ها وجود داشته باشند؟ [متن کامل گزارش]


تفال و ابهام
به دلیل هاله‌ی عجیبی که پشت کلمات حافظ وجود دارد و موسیقی کلمات، به او لسان‌الغیب گفته‏اند و به همین جهت می‏‏توان با دیوان او فال گرفت. در اشعار او چیزی وجود دارد که خواننده را قانع می‏کند که مطابق با نیت اوست. حافظ غیبگو نیست اما یک زاویه و گوشه‏ای از زندگی را لمس کرده و بیان می‏کند. این مسئله با هاله‌ی ابهامی که در اطرافش وجود دارد شخص را قانع می‏کند که از دیوان او پاسخ گرفته است. اما دیگر آثار بزرگ زبان فارسی با تمام اهمیتی که دارند، این خاصیت چند پهلو بودن و ابهام را ندارند.

                این ابهام زاییده‌ی تاریخ ایران است و حافظ کل تاریخ ایران را در غزلیاتش گنجانده است. در واقع می‏توان گفت دیوان حافظ کم حجم‏ترین و کوچک‏ترین کتابی است که در دنیا نوشته شده اما مطالب بسیاری در خود جای داده است. حافظ در این غزلیات بر زندگی انسان انگشت می‏نهد. بنابراین هر گوشه‏ای از زندگی که مدنظر باشد، حافظ جوابی برای آن دارد، در عین حال که هیچ جوابی به ما نمی‏دهد چون موضوع آن معماست و حل شدنی نیست. تنها تسکین خاطری می‏دهد که این تسکین خاطر با کمک موسیقی کلمات می‏‏تواند مطلبی عادی را دلنشین نماید. فقط موسیقی و هاله‏ای از کلمات بودند که توانسته‏اند غزلیات او را در بعدی قرار دهند که برای خواننده گیرا باشند و جذابیت داشته باشند.

 

ویژگی‌های متناقض حافظ
حرف تازه‏ای در دیوان حافظ به چشم نمی‏خورد و تمام  آن حرف‌ها را به نحوی می‏‏توان در آثار عطار، فردوسی، سنایی، عراقی، سعدی، مولانا و متون منثور و منظوم یافت. این از عجایب است که فردی که تقریباً هیچ حرف تازه‏ای نزده، توانسته است خود را بر فراز حرف‌های دیگران قرار دهد به صورتی که مردم حرف‌های دیگران را فراموش کنند و تنها به صحبت‏های او توجه نمایند. این ویژگی تنها مختص حافظ ا‌ست. حافظ در دوره‌ی انحطاط تاریخ ایران می‏زیسته است حال آن‌که معمولاً آثار بزرگ در دوران شکوفایی تاریخی پرورده می‏شوند. او در دوره‌ی انحطاط، در گوشه‏ای از فارس، در دوره‌ی خاندانی گمنام که به لطف او شناخته شده‏اند و با وجود انواع و اقسام مشکلات حقیقتاً «کسب جمعیت از آن زلف پریشان» کرده است. از همه مهم‏تر این‌که او هم مطرود اندیشه‏هایی که با او زیسته‏اند و سال‌ها از دیوانش فال گرفته‏اند.

 

دنیای حافظ
حافظ توانسته است در اشعارش دنیایی ورای دنیای محسوس ایجاد کند. آن هم دنیای خاصی است که در عین زمینی بودن، فرا زمینی هم هست. او تقریباً در اشعارش اعمال محسوس انسانی را بیان می‏کند اما طرز بیان و ترکیبات او طوری است که نوعی حالت فرازمینی ایجاد می‏کند و خواننده احساس می‏کند که با عالم دیگری سرو کار دارد و این سبک خاص گویندگی حافظ است که اکسیر و جادویی خاص کلام دارد. او این اکسیر را در کلمات می‏ریزد و می‏تواند این دو ترکیب متضاد زمینی و آسمانی را در کنار هم بگذارد و با این کار موضوع را تکمیل کند. چون انسان نه می‏خواهد زمینیِ‏زمینی باشد و نه می‏تواند آسمانی شود. این جزء آرمان زندگی‏اش است که از شرایط محدود زمینی کنده شود و به بالاتر برود. اما این یک آرمان است چون واقعیات انسان تحت شرایط زمینی خودش شکل می‏گیرد. بنابراین همیشه انسان بین دو قطب زمینی و آسمانی خود در نوسان است.

                انسان نه تنها زمینی است و نه تنها آسمانی. بلکه مخلوطی از هر دو است که البته درجات آن فرق می‏کند و در برخی از افراد یکی از این دو بعد افزونی می‏گیرد. اما به طور خالص نه هیچ کس کاملاً زمینی است و نه کاملاً آسمانی. حافظ توانسته‏ این وضعیت را در اشعارش به خوبی نشان دهد.

 

ترجمه‌ی حافظ
شعر حافظ ترجمه‏ناپذیرترین شعر جهان است چون ریشه‌ی آن در کل تاریخ و فرهنگ ایران است. کسی که حافظ را می‏خواند، باید به زبانی بخواند که بتواند کل فرهنگ ایران را به خاطر بیاورد که هر ایرانی کم و بیش مقداری از این تاریخ را در ذهن دارد. اما با تمام این تفاسیر عجیب است که توانسته در زبان ترجمه هم تعداد زیادی از اذهان را شکار کند. خوانندگان در ترجمه هم متوجه شده‏اند که با شخصی فوق‏العاده عجیب مواجه هستند که نمونه‌ی بارز آن‌ها گوته است. بنابراین معلوم می‏شود جادوی خاص کلام او توانسته مقداری خود را در زبان ترجمه نشان دهد.

 

واژه‌ای کلیدی حافظ
راز
خلقت و زندگی انسان اصولاً یک معما و راز است. راز آن چیزی است که انسان را در برابر یک دانستن، متوقف می‏کند. انسان وقتی نمی‏داند نام آن را راز می‏نهد. اما این راز بسیار از نظر حافظ هم مهم است و در عرفان ایران نیز بسیار پرورده شده‏ است. راز برای حافظ از این جهت اهمیت دارد که هستی انسان در گرو رازی است که نباید به ترکیب آن دست زد.

پیر مغان
پیرمغان هیچ فرد خاصی نبوده و هیچ شخصی در دوران حافظ وجود نداشته که بتوان به آن عنوان پیر مغان را داد. او یک فرد فرضی است. پیرمغان قبل از حافظ در اشعار عطار و سنایی هم آمده است اما هیچ‏کس مانند حافظ تا این حد به تکرار این ترکیب نپرداخته است. پیرمغان نماینده‌ی کل فرزانگی ایران کهنسال است که از آغاز آن‌چه ما درباره‌ی اندیشه‌ی ایرانی می‏دانیم، پیش آمده و در فردی فرضی، تجسم پیدا کرده است که آن را پیر مغان نامیده‏اند. پیر بودن یعنی تمام تجربیات جهانی را در خود جمع کرده و منبع یک سلسله تجربه است ودیگر اینکه وابسته به مغان است یعنی کهن‏ترین دوران ایران. بنابراین وقتی حافظ تمام سرنوشت دانستگیهایش را به پیرمغان نسبت می‏دهد، می‏خواهد بگوید که کل این دانستگی‌ها را مدیون فردی هستم که تمام تجربه‌ی عمر دراز ایران را در خود جمع کرده است. البته او نامی از ایران نیاورده بلکه مقصود او کل میراث این کشور و زبان فارسی است.


رند

رند کسی است که فریب نمی‏خورد چون همه چیز  را درک کرده و به اصل قضایا و جریانها واقف است. حافظ نیز به این جهت در دیوانش به رندی خود افتخار می‏کند. رند فردی است که برخلاف متعارف عمل می‏کند و آنچه دیگران باور دارند، باور نمی‏کند. اگر تمام لذایذ مادی را از دست بدهد به این شاد است که رند است چون به اصل تمام وقایع پی برده است. دلخوشی خاص رند به این است  که آنچه دیگران نمی‏دانند، او می‏داند. بنابراین نوعی ارشدیتی که رضایت نفس ایجاد می‏کند، برای خود قائل است.

 

تقبیح ریا در اندیشه‌ی حافظ
جنبه‌ی اجتماعی حافظ که به شهرت او کمک کرده و به کارش وزن بسیار بخشیده، مسئله مبارزه با ریا است. او دست بر روی درد اصلی جامعه‌ی‌  ایرانی نهاده که اسیر ریا شده است. جامعه‌ی ایرانی نمی‏خواسته تا این حد ریاکار باشد اما ناگزیر بوده در برابر دشمن بیرونی یک زره رنگ بر تن خود کند تا بتواند از تعرضات بیرونی در امان بماند. حتی خود حافظ ناچار بوده که به صورت ریایی، ریا بورزد چون در غیر این صورت کشته می‏شود. پس در حقیقت حافظ از موضوع ریا تجربه‌ی دست اولی داشته و به همین دلیل است که این قدر از آن حرف می‏زند و می‏نالد. هرچند آن ریایی که حافظ با آن می‏جنگد در طی این سالها در خوانندگانش ادامه یافته است.

               

جایگاه امروزین حافظ
مردم تا از مطالعه‌ی اثری چیزی به دست نیاورند، به دنبال آن نمی‏روند. پس وقتی امروزه این همه چاپ‌های متعدد از دیوان حافظ صورت می‏گیرد، نشان می‏دهد که مردم با آن مأنوس‏اند و اشعار او با زندگی مردمان امروز همخوانی دارد. اما با این حال باید توجه داشت که تمام پیام‏های حافظ پذیرفتنی نیستند، چون او زاییده‌ی مقتضیات و دوران دیگری بوده است و تعلیماتی دارد که در جامعه‌ی امروز نمی‏توان آن‌ها را به کار بست. پس باید میان جنبه‏های پذیرفتنی تعالیم حافظ و جنبه‏هایی که خاص اندیشه‌ی اوست، تمایزی قائل شد. ما نباید مسحور کلمات باشیم و به نوعی حافظ‏پرستی بپردازیم، بلکه باید به تمام آنها با دیده‌ی نقد امروز نگریست.

 

دکتر اسلامی ندوشن در پایان این نشست با بیان این مطلب که معمای حافظ تا بشر وجود دارد، حل‏نشدنی باقی خواهد ماند در این‏باره گفت: معمای حافظ حل نشدنی باقی خواهد ماند چون فاصله‌ی عمیق بین آن‌چه انسان می‏خواهد و آن‌چه به دست می‏آورد، معما نامیده می‏شود. پس بدین جهت تا زمانی که این فاصله وجود دارد حافظ باز هم خواننده خواهد داشت و مردم همیشه به دنبال این خواهند بود که پاسخ‌های خود را از لابه‏لای اشعار او بیرون بکشند.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top