اهالی ادبیات، بهویژه نویسندهها غالبا آدمهای دلنازکیاند. دنیای ادبیات بسیار بزرگ است، اما دنیای خود نویسندهها بزرگ که نیست، هیچ؛ خیلی هم کوچک است و جمع و جور. این دو ویژگی، بهخصوص در میان ادبیاتیهای خودمان باعث شده که خط و ربطها و جبههگیریها در میان این جماعت، هم خیلی پررنگ باشد و هم گاهی خیلی تند و تیز. این وضعیت را میتوان در تشکیل نشستها و جلسات ادبی بهوضوح دید. آخ اگر این اشکال کوچک در میان ایشان نبود، اوضاع چهقدر بهتر میبود! خلاصه آن که در این میانه وقتی از محمدحسن شهسواری میشنوم که به جلسهای دعوت شده که فضایش اینگونه نبوده، من هم به اندازهی او خوشحال میشوم.
حلقهی نویسندگان فردا، جمعی ادبیست که حسین سناپور را بالای سر خود دارد و جلساتشان به طور مرتب و کاملا رسمی در خانهی هنرمندان تشکیل میشود. سوای گزارش مفصلی که محمدحسن شهسواری از یکی از جلسات این حلقه با موضوع بررسی رمان مطرح شهربازی تهیه کرده و آن را در پنجرهی پشتی خوابگرد گذاشتهام، خوشحالام که این خبر را میدهم که این حلقهی ادبی، وبلاگی را هم مختص گروهشان راه انداختهاند که امید بسیار دارم، هرچه زودتر قالب بیریختش را عوض کنند، هرچه سریعتر هم آن را فعال کنند و در ضمن من را هم بیخبر نگذارند. شاید این وبلاگ بتواند الگویی بشود برای دیگر دوستان که از امکانات وبلاگنویسی غافلاند هنوز.
اگر رمان شهربازی را که کاندیدای کتاب سال منتقدان مطبوعات هم هست، خواندهاید، گزارش تازهی پنجرهی پشتی با عنوان “حمید یاوری در حلقهی نویسندگان فردا” را هم از دست ندهید. بسـمالله!
بدون نظر