خوابگرد قدیم

لطفا بدون هماهنگی وارد نشوید!

۳ شهریور ۱۳۸۲

اول خبر دادند که یک پاتوق ادبی به نام پاتوق ادبی نسل پنجم قرار است تشکیل شود. انتخاب این اسم خاص، هم عجیب بود و هم مناقشه‌برانگیز. استدلال کامران محمدی (داعی این پاتوق) هم چندان بنای درستی نداشت (و ندارد). یوسف علیخانی پیشنهاد کرد به خاطر اسم کافه‌ی محل پاتوق، نامش را بگذارند، پاتوق۷۸ و خود من هم به کنایه، از آن به عنوان پاتوق ادبی نسل چهار + یک یاد کردم. بعد کامران محمدی به صراحت و تندی اعلام کرد که مایل نیست نویسندگانی از نسل‌های پیشین به این پاتوق بیایند.

بالاخره اولین نشست برگزار شد و یوسف علیخانی گزارش داد که نویسندگانی چون کامران محمدی، ناتاشا امیری، مهسا محب‌علی، شیوا ارسطویی، مریم رئیس‌دانا، یوسف علیخانی، رضا زنگی‌آبادی، وحید طلوعی، محمدرضا رستمی، رسول آبادیان، حمید یاوری، محسن فرجی، مصطفی رستگاری، مدیا کاشیگر و… در این نشست حاضر شدند.

 

چه خوب است که بالاخره شماری از نویسندگان جوان هم جایی برای جمع‌شدن دور هم پیدا کردند، و چه قدر می‌تواند مفید فایده باشد این جور نشست‌ها. البته از این موضوع بگذریم که مثلا مدیا کاشیگر با آن سن و آن همه مشغله‌ی غیرادبی توی این نشست چه می‌کرده! و نیز بگذریم از  نویسندگان دیگری که احتمالا رفته بودند که فقط ببینند چه خبر است در این کافه که این قدر سر و صدا برایش راه انداخته‌اند. اما به هرحال از موضع نه چندان مناسب کامران محمدی هم که بگذریم، این جلسات دوستانه حداقل فایده‌ای که می‌تواند داشته باشد، این است که این جماعت از خلاء صنفی درمی‌آیند و بیش‌تر احساس بودن می‌کنند.

 

اما نکته‌ای که برای شخص من جالب است( و غرض اصلی از قلمی کردن این یادداشت)، موقعیت مکانی‌ست که برای آنان فراهم شده. فروشگاه شهر کتاب خیابان میرداماد را اگر دیده باشید، زیرزمینی دارد که جان می‌دهد برای تبدیل شدن به یک کافه و محلی برای دورهم جمع‌شدن‌های دوستانه‌ی نویسندگان. مدیر فرهیخته‌ی این کتابفروشی هم خودش به این موضوع واقف بود و تصمیم گرفت این کار را عملی کند، اما یک موضوع مانع شد. به گمان من او خیلی زود فهمید که در صورت انجام این کار بدون هماهنگی مسئولان مربوطه(!) چنان در مسیر کتابفروشی و اداره‌ی اماکن(؟) به رفت‌وآمد کشیده خواهد شد که سرانجام مجبور می‌شود کاسه کوزه را جمع کند و با کلی ضرر، بی‌خیال ماجرا شود.

 

این هم لابد از محسنات مملکت ماست که برای هر جور فعالیت دوستانه‌ی فرهنگی هم باید همه چیز را با مسئولان مربوطه(!) هماهنگ کرد. القصه آن که شدیدا آرزو می‌کنم با توجه به این همه سر و صدایی که برخی دوستان برای این پاتوق ادبی راه انداخته‌اند، سر و کله‌ی مسئولان مربوطه آن طرف‌ها پیدا نشود و یا اگر قبلا پیدا شده است، همه چیز به خیر و خوشی پیش برود، ان‌شاءالله! راستی کسی  از (خدای نکرده) هماهنگی قبلی احتمالی  این پاتوق با مسئولان مربوطه خبری ندارد؟!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top