گزارش نود و ششمین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه
نود و ششمین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه با موضوع
»زنان در عرصهی ادبیات و فلسفه« روز سهشنبه۲۸مردادماه در خانهی کتاب برگزار شد. در این جلسه خانمها معصومه علیاکبری(منتقد)، رویا صدر(طنزنویس) و سایه میثمی(مترجم) به تبیین جنبههای گوناگون موضوع جلسه پرداختند.
[متن کامل گزارش]
نود و ششمین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه با موضوع
معصومه علیاکبری
وضعیت آماری – تحلیلیِ آثار منتشر شدهی بانوان
در حوزهی شعر از مجموع ۶۸۷عنوان کتاب که در چهارماه نخست سال روانهی بازار شده، حدودا ۱۱۳عنوان به زنان تعلق دارد. از این میان ۸ عنوان به چاپهای گوناگون دیوان پروین اعتصامی و ۵ عنوان به چاپ دیوان اشعار فروغ فرخزاد اختصاص دارد. از میان صد عنوان کتاب شعر باقی مانده، شمارگان آثار شاعران عامهپسند قابل توجه است. در حوزهی ادبیات داستانی از مجموع ۳۹۵ عنوان کتاب، ۱۵۸عنوان متعلق به آثار زنان است. این ارقام نمایانگر آن است که در ادبیات داستانی تقریبا نسبت کمّی زن و مرد رو به تساوی میرود که البته در این حوزه نیز داستانهای عامهپسند در جذب مخاطبان موفقتر است؛ گو اینکه ادبیات فرهیخته هم چندان مورد بیمهری قرار نگرفته و گواه این مطلب اقبال بیش از حد به رمان “چراغها را من خاموش میکنم” است.
در ترجمه نیز از میان ۳۷۵عنوان ترجمه، ۱۱۵ اثر متعلق به زنان است. خوانندهی آشنا با مترجمان توانا در حوزهی ادبیات متوقع است با آثار تازه و یا چاپهای دوبارهای از آثار قبلی آنان روبهرو شود اما جز در یکی یا دو مورد، به نتیجه نمیرسد. مترجمان مطرح و موفق آثار محدودی ارائه کردهاند. در حوزهی فلسفه و روانشناسی نیز از مجموع ۳۸۱ عنوان کتاب، ۶۸ عنوان به بانوان تعلق دارد. از این ۶۸ عنوان هم که بیشتر ترجمه هستند تا تألیف، تنها چند عنوان متعلق به حوزهی فلسفه و اندیشه است و مابقی یا در حیطهی روانشناسیهای عامیانه و تجربی هستند یا دربارهی تعبیر خواب و فال.
موفقیتهای کمّی بانوان در عرصهی فرهنگ و اجتماع
در ۲۵سال اخیر زنان در عرصهی فرهنگ و اجتماع به موفقیتهای کمی بسیاری دست یافتهاند؛ همانند تحصیلات عالی، اشتغال در پستهای دانشگاهی، اشتغال در حوزهی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی. در حوزهی ادب و نشر گرچه زنان به اندازهی تحصیل کامیاب نبودهاند اما پیشرفت چشمگیری داشتهاند. زنان پژوهشگر و محقق در این چند ساله توانستهاند به موفقیتهای خوبی دست یابند.
ضعفهای کیفی فعالیتهای بانوان
به هرحال موفقیتهای کمی زنان نشان میدهد که موانع اجتماعی و بازدارندههای سیاسی و جنسیتی روبه محو شدن است و زنان تقریبا دارند در شرایط و موفقیت اجتماعی بهخصوصی نسبت به مردان قرار میگیرند. حال اینکه تا چه حد توانستهاند به لحاظ کیفی به این برابری جامهی عمل بپوشانند، پرسشیست که تنها با مطالعه و بررسی آثارشان پاسخ داده میشود؛ پاسخی که به نظر نمیرسد همچون کمیت کار زنان تحسینبرانگیز و برجسته باشد. نه اینکه در بحث کیفیت با آثار ممتازی در حوزهی ترجمه، تحقیق، تألیف و شعر مواجه نیستیم اما این آثار در همان محدودهی اندک و انگشتشمار باقی ماندهاند و هنوز راه بسیاری مانده تا زنان بتوانند همچون مردان در هر کدام از این حوزههای ادبی و نظری، جریانسازی کنند و بانیان سنت فلسفی و ادبی گردند.
رویا صدر
دربارهی تاریخچهی طنزنویسی زنان و زنان طنزنویس
برای تبیین این مطلب طنز را به دو مقطع پیش و پس از مشروطه تقسیم میکنم، چرا که مشروطه نقطهعطفی در تاریخ طنز ایران است که آن را هم از لحاظ ساختار و هم محتوا با تحول بنیانی مواجه میکند و روی برخورد با مسئلهی زن و حضور زنان در عرصهی طنز هم تأثیر میگذارد. پیش از مشروطه، در ردیابی شوخطبعی در ادبیات کشورمان به قرن اول و دوم هجری میرسیم که طنز توسط شاعران دو زبانه وارد ایران میشود و در قالب هجو ظاهر میگردد. طنز در شعر عرب قالب هجو مخالفان را داشته است که در برخورد با فرهنگ ایرانیان از فرهنگ باستانی عامیانه، قصههای منسوب به دلقکها و عقلای مجانین بهره جسته و قوام یافته است. در چنین فضایی، برخورد با زن، رنگ ابزاری دارد و نگاهی تحقیرآمیز به زن میشود و طبیعیست در چنین فضایی جایی برای زنان طنزنویس به خاطر درآمیختگی هجو و هزل با رکاکت، باقی نمیماند. تا پیش از مشروطه تنها زنی که از او به عنوان هزلسرا یاد میشود، “مهستی گنجوی”ست که در چارچوب آثار مردانه زبانش شکل میگیرد. بعد از مشروطه، طنز متناسب با ایجاد تحولات سیاسی و فکری جامعه و رویکرد به مدرنیسم از نظر صورت و محتوا دگرگون میشود و توجه به حقوق زنان و آزادی آنها یکی از مولفههای حرکت مدرنیستی به پیروی از جامعهی اروپاست که بر فضای طنز تأثیر میگذارد. علاوه بر توجه به حقوق زنان، نقد خردهفرهنگهای خرافی، جهل آلود و سنتی در میان زنان به عنوان قشری که مورد استضعاف فرهنگی بوده، در آثار صدر مشروطه به چشم میخورد.
از ابتدای مشروطیت اولین زن طنزنویسی که در قالب نثر فعالیت داشته بیبیخانم (بیبیفاطمه) دختر محمدباقرخان استرآبادیست. او کتابی با درونمایهی طنز با عنوان “معایب الرجال” در پاسخ به “تأدیب النسوان” نوشتهی یکی از شاهزادگان عصر ناصری نگاشته است. بعد از او در زمینهی طنز باز هم حضور زنان کمرنگ است. در عرصهدی شعر، پروین اعتصامی و ژاله قائممقامی در کنار اشعار جدی خود، شعرهایی با درونمایهی طنز نوشتهاند. در عرصهی طنز مطبوعاتی در “چلنگر” با نام رباب تمدن مواجه میشویم که او تقریبا نخستین زنِ روزنامهنگار طنزنویس است، اما چنانچه امضای او را از پای اشعارش برداریم اصلا درنمییابیم که این اشعار یک شاعر زن است.
نگاه مردان به طنز
از سال ۶۳ به بعد آرام آرام در آثار کسانی چون کیومرث صابری به مسائل زنان توجه میشود که یکی از شخصیتهای آبدارخانهی گلآقا، عیال ممصادق است. حمایت از حقوق زنان به عنوان یک جریان در آثار صابری به چشم میخورد. در سال ۱۳۷۰ نخستین مدیر مسئول زن در مجلهی “جوالدوز” با نام زهره ستاری وفایی فعالیتش را آغاز میکند که یک سال چاپ آن نشریه تداوم مییابد. با این حال در قیاس با ژانرهای دیگر ادبی حضور زنان در عرصهی طنزنویسی محدودتر است.
علل اساسی نپرداختن زنان به طنز
به غیر از درونمایه و زبان مطالب طنز در دوران پیش از مشروطه که به رکاکت نزدیک بود، عامل دومی نیز قابل ذکر است و آن پیوند طنز با قدرت است. طنز پس از مشروطه بیشتر صبغهی سیاسی پیدا کرده و از آنجایی که موضوع سیاست، کسب قدرت است و قدرت در کشور ما همواره موضوعی مردانه تلقی شده، میبینیم که در روزنامهها زمانی که مسائل سیاسی مطرح میشود در عرصهی طنز از مردان بهره میگیرند. عامل سوم نیز ویژگی طنز است. نویسندهای معتقد است که طنزنویس در اعماق ذهنش باید سختگیر و خشک باشد که این امر تا حدودی با حساسیت بالای زبان زنانه در تعارض است.
سایه میثمی
بخش آخر این جلسه، فرصتی بود برای شناخت بیشتر و از نزدیکِ سایه میثمی، مترجم آثار فلسفی. او ابتدا به این موضوع اشاره کرد که ماهیت ترجمه به گونهای است که نمیتوان در آن میان زن و مرد تفاوتی نهاد و تنها با موشکافی بسیار میتوان به نوعی سبک زنانه اشاره کرد و با این مقدمه به موضوع اهمیت ترجمه پرداخت و گفت:
در مطالعات پسا استعمارگرایی بحث ترجمه از دو وجه اهمیت دارد؛ نخست از منظر حکومتهای استعمارگر است که پژوهشگران مربوط به حوزههای استعمار شده ادعا میکنند که ترجمهها بیشتر به نیت قوت بخشیدن به نگاه استعماری و شناخت فرهنگها برای تقویت سلطه از سوی استعمارگران است. از سوی دیگر دربارهی افرادی که میخواهند آثار کشورهای متمدن را ترجمه کنند، پژوهشگران اعتقاد دارند که وقتی از ترجمه صحبت میشود، با یک ترجمهی اصل و یک ترجمهی کپی روبهرو هستیم. آنها این تقابل اصل و کپی بودن را با تقابل تمدن اصل و تمدن کپی موازی میگیرند. هرچند آنها امروز بسیار میکوشند این اختلاف را به نوعی از بین ببرند. البته دیدگاه آنها از منظر سیاسی – اجتماعیست که درجامعهی ما میتوان از آن دیدگاه به ترجمه نظر نکرد و از جنبهی گفتگوی تمدنها آن را مورد ارزیابی قرار داد. وقتی از گفتگوی تمدنها صحبت میشود، باید شناخت تمدنها را در نظر گرفت و ترجمه یکی از قویترین ابزار برای آشنایی با تمدنهای دیگر محسوب میشود.
خانم میثمی در توضیح ترجمهی آثار فلسفی قرون وسطی از جمله کتابهای “در تسلای فلسفه” و “اعترافات آگوستین” گفت:
علاقهی شخصی من به فلسفهی قرون وسطی نیست و بیشتر به فلسفهی تحلیلی گرایش دارم اما از این رو این آثار را انتخاب کردم که ویژگی سبکی خاص داشتند. این آثار تلفیقی از ادبیات و فلسفه بودند که این مسئله برای هنرنمایی به مترجم آزادی عمل میدهد و او میتواند زیباییهای سبکی را در ترجمه خود منعکس نماید.
موضوع نشستهای بعدی کتاب ماه ادبیات و فلسفه
نشست نود و هفتم
این نشست، روز سهشنبه چهارم تیرماه برگزار میشود و عنوانش هست، کارنامهی یک مترجم: فریدون بدرهای. تا کنون از دکتر بدرهای بیش از پنجاه اثر در حوزههای ادبیات، فلسفه و فرهنگ و تمدن اسلامی منتشر شده و بهاءالدین خرمشاهی و هوشنگ رهنما به عنوان سخنرانان این جلسه به بررسی کارنامهی فعالیت این مترجم خواهند پرداخت.
نشست نود و هشتم
جلسهی بعدی کتاب ماه ادبیات و فلسفه هم اختصاص دارد به موضوع نقد ادبی فمینیستی و ویرجینیاوولف و کارشناس این نشست خانم هلن اولیایینیا خواهد بود که عضو گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه اصفهان است.
بدون نظر