پیش از گزارش
پیرو استقبال خوبی که از اولین گزارش شد، اکنون دومین گزارش هم پیش روی شماست، اما چند نکته:
اول این که آمار و ردیفهای زیر تنها یک شمای عمومی از بازار کتاب در حوزهی ادبیات است و نه یک آمار کاملا دقیق و علمی. دوم این که کتابهای مورد اشاره بهجز آثار مربوط به بخش تازهها، لزوما آثار تازه منتشرشدهای نیستند و معیار اصلی میزان فروش آنها در دو هفتهی گذشته است. سوم این که آثار معرفی شده در بخش “تازهها” و “خدایگان”، خواه ناخواه براساس سلیقهی خوابگرد و دوست جوانش “ایمان” انتخاب شدهاند. و بالاخره چهارم این که چنانچه خوانندهی همیشگی دو وبلاگ خوب کتابدار و آدموحوا باشید، با برخی از این آثار بیشتر آشنا میشوید؛ و اما گزارش:
اولینها
همانطور که پیشبینی میشد، رمان چراغها را من خاموش میکنم نوشتهی “زویا پیرزاد” بهخاطر کسب عنوان رسمی کتاب سال۸۱ بیش از سایر آثار توجه خریداران را جلب کرد؛ اکنون چاپ ششم این رمان وارد بازار شده. ناتور دشت رمان جذاب “سالینجر” هم که پس از سالها تجدیدچاپ شده در همین ردیف قرارگرفته؛ مترجم این رمان احمد کریمی حکاک است. بازار آثار “جبران خلیل جبران” همچنان در ایران گرم است و این بار اثری به نام گورکن؛ علاقهمندان جبران جانمانند! و بالاخره یک نام ایرانی دیگر و آن هم یک شاعرفقید، حال و هوای پرفروشها را متفاوت کرده؛ مجموعه اشعار نادر نادرپور که شامل ده فتر شعر اوست. اگر این کتاب را خریدید و یا دیدید، شعر مربوط به تاریخ ۲۲ بهمن۱۳۵۷ آن را حتما بخوانید!
پس از اولینها
ردیف دوم پرفروشها همه متعلق به غیر ایرانیهاست. دخمه ی ساراماگو(شناخت بیشتر)، پاییز پدرسالار اثر “مارکز” که حدود یک ماه است به بازار آمده (بالاخره خوانندگان ایرانی یک مارکز که بیشتر ندارند!) و شش یادداشت برای هزاره ی بعدی اثری از “ایتالو کالوینو” با ترجمهی خوب لیلی گلستان.
تازههای ایرانی
چاپ دوم داستانهای مردمان تمدنهای مختلف نوشتهی “شهرنوش پارسیپور” که چاپ اول آن خارج از ایران منتشر شده و جامعهی ادبی ایران هنوز منتظر بازگشت نویسندهی آن به وطن خویش است (شناخت بیشتر). مجموعه مقالاتی هم از “علی اشرف درویشیان” بهتازگی منتشر شده با نام چون و چرا که گمان میکنم برای دوستداران نقد ادبیات مفید باشد، و دو کتاب تازهی دیگر دو نمایشنامه است از “بهرام بیضایی” با عنوان مجلس ضربتخوردن و دیگری آهو، سمندر، تلحک و دیگران.
تازههای غیرایرانی
چاپ جدید کسی به سرهنگ نامه نمینویسد ؛ بازهم مارکز و بازهم جهانبخش نورایی به عنوان مترجم. یک زندگی دیگر از آلبرتو موراویا، نمایشنامهی ساس اثری از “ولادیمیر مایاکوفسکی” که خیلی از ماها او را بهخاطر ابر شلوارپوش میشناسیم و میستاییمش، مشقتهای عشق مجموعه داستانی با ترجمهی “مژده دقیقی” و بالاخره رمان متفاوتی از “آلن رب گریه” به نام جام شکسته و با ترجمهی خجسته کیهان که اولین بار است آن را به فارسی برگردانده.
خدایگان کتاب
۱- “ایمان” پیشنهاد میکند شش یادداشت برای هزارهی بعدی را در این بخش هم بگنجانیم. “ایتالو کالوینو” سالها پیش با اگر شبی از شبهای زمستان مسافری در ایران شناخته شد اما اخیرا مجموعهی آثارش مورد توجه جوانترها قرارگرفته و این اثر او هم از این قاعده مستثنا نیست.
۲- خانهی زیبارویان خفته پیشنهاد دیگر ماست. “یاسوناری کاواباتا” در سال ۱۹۶۸ بهخاطر سرزمین برف جایزهی نوبل را گرفت و چهار سال بعد هم خودکشی کرد. او را پدر ادبیات نوین ژاپن میدانند و به تعبیر بعضی از دوستان، صادق هدایت ژاپنیهاست! اما به جای هر حرف دیگری، تنها همین جملهی مارکز را یادآوری میکنم که گفته است:”تنها داستانی که آرزوداشتم نویسندهاش باشم، رمان خانهی زیبارویان خفته اثر کاواباتا بود.” حالا دیگر خود دانید!
******
این گزارش هر دوهفته یک بار و همزمان در سایت فرهنگی هنری پندار و خوابگرد منتشر می شود.
بدون نظر