امیر حسن چهل تن معتقد است قصه گویی اساسا یک حرفه ی زنانه است. گفت و گوی سه نفره ی او، منیرو روانی پور و فرخنده آقایی که در این بخش از سایت سخن منتشر شده نکات جالب دیگری هم دارد؛ روانی پور هم گفته که در حال حاضر صد و چهل نویسنده ی زن هستند که دارند می نویسند هر چند شماری از آن ها واقعا زن نیستند…
موضوع اصلی این گفت و گو “رواج آماتوریسم ادبی” ست که سوای درستی برخی نکاتش، ایرادهای فراوانی هم به آن وارد است؛ اما فعلا از آن می گذرم تا بعد و به بهانه ی دو جمله ی بالا نگاهی می اندازم فشرده به جایگاه کمی زنان در ادبیات داستانی معاصر که البته و قطعا متاثر از کیفیت آثار آنان است.
و اما :
به نظر می رسد همپای توسعه ی اجتماعی و فرهنگیِ هرچند کم شتابِ ایران، و نیز در حوزه ی مشارکت زنان، ادبیات نیز از این توسعه بی نصیب نمانده است. در میان نسل اول ادبیات که از جمالزاده شروع شد، حتی نام یک نویسنده ی زن در این نسل به یادگار نماند. نسل دوم اما شاهد حضور زنان نیز بود که از میان آن ها سیمین دانشور برای همیشه خوش درخشید؛ هرچند در سال های پس از انقلاب دانشور هنوز از مرز پیشین خودش عبور نکرده است. گلی ترقی هم همان زمان آغاز کرد اما نقطه ی اوجش مقارن شد با حضور نسل سوم؛ نسلی که پارسی پور و روانی پور و یکی دو تای دیگر را به عنوان هماوردانِ مردان نویسنده از خود به یادگار گذاشت. این نویسندگان هنوز در حال نوشتن اند اما حالا که حریفان قدر و غالبا مذکر پیشین را در کنار خود ندارند، با نوآمدگان نسل چهارمی رو به رو هستند که اگر چه مذکر نیستند اما هم پرتوان اند وهم پرشمار. کاش از قدیم ترها جایزه ی ثابتی وجود داشت برای ادبیات تا متر معین تری می داشتیم برای ارزیابی موقعیت فعلی زنان نویسنده، ولی به یاری همین چند جایزه ی ادبی که سابقه شان نهایتا به سه دوره منتهی ست، می توان دورنمایی به دست آورد.
از جایزه ی مجله ی گردونِ مرحوم که بگذریم، آمار زیر از جوایز فعلی ادبیات قابل استخراج است:
۱- پکا با سه دوره و هر دوره یک جایزه، امسال رمان زویا پیرزاد(چراغ ها را من خاموش می کنم) را رمان سال شناخت.
۲- بنیاد گلشیری با دو دوره و هر دوره ۴ جایزه، پارسال اثر سپیده شاملو(انگار گفته بودی لیلی) را برترین رمان اول سال معرفی کرد و امسال رمان زویا پیرزاد را رمان سال شناخت. ونیز امسال جایزه ی بهترین مجموعه را هم به دو مجموعه از دو نویسنده ی زن یعنی مرجان شیر محمدی(بعد از آن شب) و میترا الیاتی(مادمازل کتی) اهدا کرد.
۳- منتقدان و نویسندگان مطبوعات با سه دوره و دو جایزه، جایزه ی سال اولش را به شهلا پروین روح(حنای سوخته) داد.
۴- خانه ی داستان هم که فقط برترین مجموعه های اول را معرفی می کند، جایزه اش را مشترکا به دو نویسنده ی زن یعنی میترا الیاتی و ناتاشا امیری(هولا هولا) اهدا کرد…
پس انگار خبرهایی ست و زنان نویسنده رفته رفته دارند همپای مردان و در برخی موارد جلوتر از آنان در این عرصه گام برمی دارند. دستکم ۱۳۰ نویسنده ی زن درحال کارند. آثارشان مشتری بیشتری درمیان مردم دارد تا جایی که نزدیک به ۱۰ نفر از نویسندگان آثار عامه پسند و پرفروش، مردانی هستند که ترجیح می دهند با اسم زنانه کارکنند و سرانجام، مهم تر از همه این که از ۱۸ جایزه ی ادبی در سه سال گذشته ۶ و به عبارت درست تر ۸ جایزه را زنان از دست مردان ربوده اند. به قول منیرو روانی پور (و علی رغم دلخوری های شخصی اش از نسل جدید)؛ تلاشی که از شهرزاد شروع شد و اتاق خواب را به اتاق کار نویسندگی تبدیل کرد، بالاخره به سرانجامی رسیده و انگار زنان موفق شده اند.
شما فکر می کنید در آینده زنان چه مقدار دیگر از میراث شهرزاد را از مردان باز پس خواهند گرفت؟
بدون نظر