یک سیاستمدار دیگر هم به جمع رمان نویس ها پیوست. احمد پورنجاتی از جمله سیاستمدارهایی ست که همیشه نگران وجهه ی فرهنگی خودش بوده و حالا هم که به عنوان نماینده ی تهران در مجلس مشغول است، رمانی را منتشرکرده که اتفاقا دستمایه اش بیرون از دغدغه ی اصلی اش یعنی سیاست نیست و اسمش را هم گذاشته رویای سه گانه. کاش می شد همه ی سیاستمداران این مملکت دست از سر همه برمی داشتند و رمان نویس می شدند. این کار به جز فواید فراوانی که نصیب کشور می کند، یک حسن خیلی خوب هم برای آدم هایی مثل من دارد. یکی از معماهای همیشگی ذهن من این بوده که در پس پشت ذهن کله گنده های معاصر ایران چی می گذره و ساختار ذهنی شون چگونه است؟ و چی بهتر از رمان؟!
و دیگر آن که با این همه جلسه و کمیسیون و گزارش و سفر و مسیولیت و مشاوره و مطالعه و هزار جور درگیری دیگر مختص چنین موقعیت هایی، واقعا نمی دانم که نوشتن آن هم یک رمان در کدام زمان مناسب وفارغ البال می تواند انجام شود؟ ابن هم یک معمای کوچک دیگراست که کاش بعدها پورنجاتی توضیحی درباره ی آن بدهد…شاید واقعا من و امثال من آدم های خیلی بی عرضه ای هستیم که از پس زندگی ساده ی خودمان هم به زور برمی آییم؟!
بدون نظر