معمولاً به کسی که مغرورانه رفتار میکند، در خلوتِ خودم لبخند میزنم و رهایش میکنم. ولی کفری میشوم و نمیتوانم قورت بدهم کسی را که سعی میکند در فضای عمومی همیشه «تواضعِ افراطی» نشان بدهد. متأسفانه شامهای قوی هم میپندارم دارم برای درکِ تفاوتی که رفتار متواضعانه با منشِ ریاکارانه دارد.
خیال میکنم چنین کسانی در اهلِ فرهنگ و رسانه، با چنین رفتاری، یکسره در حالِ فریب دادن همگاناند بهقصدِ جذبِ مخاطب بیشتر؛ یکجور سرمایهگذاری مثلاً – تا بتوانند حرفشان، نظرشان، جنسشان، و اساساً خودشان را، بهوقتِ نیاز، بهتر و آسانتر به دیگران بفروشند.
این جمله منسوب است به ژان دو لا برویر، اندیشمندِ فرانسویِ قرنِ هفدهم و نویسندهی رسالهی «رفتارها و خلقیاتِ قرنِ ما» که «تواضعِ بیجا آخرین مرتبهی تکبر است». بهقول دوستی، تواضعِ افراطی نشانهی تکبر و غروری است که متواضعِ افراطی سعی میکند آن را انکار کند، و حتا یعنی که آی بیایید مرا بستایید، بس که خوبی و فروتنی ازم میبارد.
شفیعی کدکنی هم که گاهی خودش، بهاشتباه، متهم به تواضعِ افراطی میشود، کتابِ «ادوارِ شعرِ فارسی»اش را اینگونه شروع میکند: «افراط در فروتنی دلیلِ ادعاست. گویا این سخن را در کودکی به نامِ سیدجمالالدین اسدآبادی خوانده بودم. هرکسی که گفته است، راست گفته است و من نمیخواهم چندان فروتنی از خود نشان دهم که دلیل ادعا باشد…»
یا مثلاً ابراهیم گلستان – که کم نیستند آنها که میگویند تبختر از کلام و رفتارش میبارد – پا را از این معنا هم فراتر میگذارد و در کتابِ «گفتهها» فروتنی را «دروغِ وارونه» توصیف میکند.
وقتی تواضعِ افراطی در کسی تبدیل به یک الگوی رفتاری شود، دیگر فقط پای تکبر و یا مدعی بودن در عینِ وانمود کردن به مدعی نبودن در میان نیست؛ بلکه میشود «منشِ ریاکارانه» که زیربنای آن ناراستی است و انجامش فریبِ مخاطب (مخاطبان).
من هر آنقدر که در فضای عمومی ـ بهطور خاص شبکههای اجتماعی ـ لذت میبرم از معاشرت با آنانی که بزرگاند اما متواضع، پرهیز میکنم از آنهایی که با فروختنِ تواضع در پی بزرگ شدن (یا بزرگتر شدن و بزرگ ماندن) در چشم دیگراناند، و کفری میشوم از گرمی بازارشان در میان انبوهِ مخاطبانی که ـ شاید از بس تواضع ندیدهاند و بیاعتنایی چشیدهاند – ناآگاهانه بهترین مشتریان ریاکاراناند.
مرزِ میانِ تواضع و ریا بهباریکی موست، اما تفاوتِ رفتارِ فروتنانه با منشِ ریاکارانه و تواضعِ افراطی، دستکم در نگاهِ من، روشنتر از خورشید است.
۲ نظر
چه عجیب که امروز داشتم به همین معنا فکر میکردم؛ و ناگهان چشمم به این یادداشت روشن شد.
دوستام میگن که فرد متواضعیم ولی چه کار کنم که این تواضع افراطی نشه