م.ب*: ابراهیم رئیسی گفته است: «کسانی مخالفت با لغو کنسرتها در مشهد را مطرح میکنند تا بحث کرسِنت مطرح نشود. کنسرت مسئلهی کشور است واقعاً؟ بیکارها و فقرا نمیخندند به ما؟ نمیگویند ما شکممان گرسنه است؟»
من به عنوان شخصی که هفت جد و آبائم در این مملکت زیستهاند، هیچگونه پروندهی فساد و رانتخواری و پروندههای قضایی ندارم و همیشه تمام مالیات و عوارض خود را پرداختهام و شناسنامه و گذرنامهی ایرانی دارم عرض میکنم که برگزاری کنسرتها یکی از بزرگترین دغدغههای بنده به عنوان یک شهروند ایرانی است.
من از ١١ سالگی صحنهی موسیقی (استیج) را تجربه کردهام و الان ٣١ سال دارم. در این بیست سال، نوازندهی بیش از صد کنسرت داخلی و بینالمللی و بینندهی کنسرتهای فراوانی در داخل و خارج از کشور بودهام. فقط میخواهم بپرسم آیا هیچ فکر کردهاید که برای اجرای یک کنسرت چند شغل ایجاد میشود؟ حساب کنیم: از بخش سختافزاری مثل طراحی و ساختن سالنهای کنسرت و صندلیها و تجهیزات نورپردازی و صنعت صدابرداری و دکور و… تا ایجاد شغل برای متخصصان نورپرداز و صدابردار و… و عوامل اجرایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از اجرای کنسرتها شاغل میشوند و درآمد کسب میکنند. با یک حساب سرانگشتی، در حداقلیترین شکل، در متن و حاشیهی برخی از کنسرتها برای بیش از ٢٠٠ نفر کار ایجاد میشود. فقط برای یک کنسرت ساده.
بگذارید مثالی دیگر بزنم تا روشنتر شوید. دربارهی کشوری مینویسم که نه شیطان بزرگ است و نه به قول شما دارای موسیقی مستهجن و هنجارشکن. آیا میدانید که درآمد سالیانهی صنعت موسیقی کشور اتریش چهقدر است؟ بیش از ۲ میلیارد یورو که برابر است با یک و یکچهارم درصد از درآمد ناخالص کشور اتریش. تکرار میکنم: بیش از ۲ میلیارد یورو درآمد سالیانهی صنعت موسیقی فقط در کشور کوچک اتریش است.
صنعت موسیقی و برگزاری کنسرت از لحاظ ایجاد اشتغال و درآمدزایی در همان جایگاهی است که صنایع پوشاک، کاغذسازی، شیمی و پلاستیک قرار دارد. جالبتر اینکه درآمد ناخالص اتریش در مقایسه با دیگر کشورهای جهان با انگلیس و هلند برابری میکند. حتا در ارقام نهایی نیز درآمد سرانهی اتریش در جایگاه پانزدهم جهانی و دهم اروپایی است.
حالا شما بفرمایید برادر که، برای ایجاد شغل در کشور چه برنامهای دارید؟ یا فقط بلدید کنسرت را با کرسِنت مقایسه کنید؟ کسی مثل شما ١٢ سال پیش میگفت که «آیا واقعاً مسئلهی ما موی جوانان است؟» و من فراموش نمیکنم که سالهای طلایی عمر من در آن ٨ سال چگونه دود و نابود شد.
*نوازنده و مدرس گیتار
۴ نظر
و این ۲۰۰ نفر رو ضرب کنیم در تعداد نوازنده های گمنامی که به دلیلی امرار معاش و نان شب به طور کلی فعالیت رو کنار گذاشتن و نشستن کنج خونه ساز تنهایی میزنن. به دلیل نگاه کج جامعه به امر نوازندگی مخصوصا در شهرستانها عده ای سازشون رو قایم میکنن چه برسد به اینکه بخواهند ایجاد شغل بشه براشون. فقط تو سری خوردن و تحقیر شدن.
با درود.
با استدلال جناب رئیسی، چون مردم فقیر گرسنه هستند، پس مسابقات ورزشی، فوتبال و…. را بگذاریم کنار… آژانس ها و تورهای مسافرتی را همین طور… کنفرانس ها و جلسات آموزشی…. نشر کتاب و مجله را …. صنایع و هزار هزار کار و تشکیلات و جشنواره و…
اتفاقا زمانی که مردم گرسنه هستند و دشواری جدی در معیشت دارند، نیاز بیشتری به نشاط اجتماعی دارند. بسیاری هستند که به دلیل فقر و مشکلات معیشتی دچار افسردگی و رفتارهای ضداجتماعی می شوند ولی شرکت با یک کنسرت با ۵۰ یا ۱۰۰ هزار تومان، می تواند کلی فشار روانی افراد را تخلیه کند و خیلی ها هستند که از قشر متوسط و یا پایین هستند ولی سالی یک بار کنسرت را می روند تا احساس کنند که اوضاع آنقدرها هم بد نیست و هنوز هم می توانند تفریح کنند.
همین شادی هاست که سوپاپ اطمینان جامعه برای کاهش بار روانی را می سازد و حذف تدریجی تک تک این شادی ها باعث شده نشاط در جامعه بطور واقعی کم باشد….
انصافا چه جای مقایسه میان ما و اتریش است.
در آنجا موسیقی بزرگان کلاسیک همچون موتزارت و باخ و بتهوون و امثالهم اجرا می شود؛ در اینجا خیلی هنر به خرج بدهند به قول احمدشاملو یک رنگی بزنند و بعدش هم چند های و هوی.
در رابطه با مساله ی موی جوانان نیز باید گفت که شاید کسانی دوست داشته باشند هنوز موی جوانان را مساله بدانند؛ به هر حال ما برخی رفتارهای دوستان اصلاح طلب در دهه ی شصت را هنوز از خاطر نبرده ایم.