رضا شکراللهی: نهتنها با حضور واژهها و اصطلاحات عربی در فارسی و استفاده از آنها مخالف نیستم که، بارها هم گفتهام، خیلی از این موارد را دیگر نمیتوان گفت که عربی است. در همین جمله که خواندید، دستکم «حضور» و «استفاده» و «اصطلاح» و «مخالف» و «موارد»، کلمههای عربیِ فارسیشدهاند و فقط سرهنویسان و سرهگویاناند که آنها را همچنان عربی میشمارند.
در میان سایر زبانهای همسایه و حتا غیرهمسایه نیز این نسبت، کمابیش، برقرار است. اما برخی واژهها و اصطلاحات عربی یا اصالتاً عربی هست که معادل فارسی آنها بهراستی زیباتر و رساتر است و رایج. در این موارد، استفاده از واژهی عربی، با همهی تشخّصِ ساختگیای که در ظاهر به متن و کلام میدهد، بهنظرم هم کجسلیقگی است و هم گاهی مایهی دردسر.
مثلاً کلمههای «سَبُعیَّت» و «سَبُعانه» را در نظر بگیرید. ماشاءالله خوب دهانپرکناند و پرطمطراق، خصوصاً با آن ترتیب اِعرابشان که بیانشان برای فارسیزبانان به کشتی گرفتن با کلمه میماند. اما خودتان داوری کنید؛ «ددمنشی» و ددمنشانه زیباتر است و رساتر و رایج یا آن دو؟ گیرم که حالا یک نفر، آن هم فقط یک بار، کلمهی ددمنشانه در دهانش نچرخیده باشد و آن را گفته باشد «ددمنشیانه»؛ دیگران که شکرخدا چنین مشکلی ندارند.
با این حال، کلمههای دهانصافکنِ «سَبُعیَّت» و «سَبُعانه» مایهی دردسر هم هستند. چون، احتمالاً به دلیل همان خو نداشتنِ ما با قواعد آواییِ زبان عربی، بهاشتباه «سَبوعیَّت» و «سبوعانه» هم گفته و نوشته میشود بسیار. چند تیتر و عنوان از خبرگزاریها و روزنامهها میآورم تا ببینید که فراوانی استفاده از «سَبوعیَّت» و «سَبوعانه» بهجای «سَبُعیَّت» و «سَبُعانه» چهقدر است.
تیتر مهر: آلسعود تبعات رفتار سبوعانهی خود را در نظر بگیرد
تیتر ایلنا: روی کار آمدن ترامپ اثبات سبوعیت آمریکا را آسان کرد
تیتر فارس: اوج سبوعیت شهرکنشین صهیونیست
عنوان پیام مدیر کل آموزش و پرورش تهران: سند محکمی از ددمنشی و سبوعیت دشمنان
سَبُع در عربی یعنی حیوان درنده یا همان دد، و سَبُعیَّت مصدر جعلی آن است بهمعنای درّندگی یا همان ددمنشیِ خودمان که با همهی زشتی در معنا، کلمهاش قشنگ است. این بیت از هاتف اصفهانی است:
دیو و دد آنجا به جوش، وحش و سَبُع در خروش
من چو سِباع و وحوش، طفرهزن و رهسپر
و این بیت از ملکالشعرای بهار:
آزادمردی و خرد و پاکی نیت
با بدخویی و ددمنشی توأمان که دید
سِباع جمع سَبُع است. نکته این است که در عربی سُبوع هم داریم، اما با ضمه روی سین و بهمعنای هفته، که وقتی تنوین بگیرد، معنایش میشود هفتبار. یا خود «سَبْع» با فتحه روی سین و نون ساکن که همان عدد هفت است و در قرآن بهمعنای «هفت آسمان» بهکار رفته است، مثل آیهی ۱۲ سورهی نبأ: وَ بَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا (و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا کردیم).
نتیجه آنکه اگر میخواهیم «سَبُع» و «سَبُعیَّت» و «سَبُعانه» را به کار ببریم، یا مثل ملکالشعرای بهار باشیم و درست و بجا استفادهاش کنیم: چیست گناهم که مرا میخوری / چون سَبُعانم ز چه رو میدری
یا اگر مثل او نیستیم، که خب نیستیم، بهتر است برویم سروقت همان «دد» و ددمنشانه و «ددمنشی» خودمان، بهشرط آنکه مراقب باشیم ددمنشانه را «ددمنشیانه» نگوییم.
۲ نظر
با سلام خدمت جناب شکراللهی گرامی
ایکاش گوش شنوائی هم بود
توجه تان را جلب میکنم به متن کتاب “دختر استالین” ترجمه جناب بیژن اشتری از انتشارات ثالث، آن هم نه چاپ اول بلکه چاپ دوم در سال ۱۳۹۷:
جلد اول: صفحه ۴۳۴، سطر ۵: … زندگی خود را همچون یکی از “داغ دیگی های سبوعانه” و …
جلد دوم: صفحه ۱۰۵۱، سطر آخر: … در باره استالین و آن سبوعیتی بود که …..
لذت بخش نیست؟!!! این دیگر تیتر فلان نشریه یا نامه فلان مدیر کل نیست. کتاب ویرایش شده نشر معتبر ثالث است.
شاید کتاب ویرایش نشده باشد. شاید هم ویراستارش وویراستار بوده باشد!