مژده دقیقی: زبان موجودی ست زنده که نه میتوان آن را با تحکم و وضع قانون محصور و محدود کرد و نه مسیر پویایی و حرکت آن را خطکشی کرد و از اساس این ماهیت زبان است که اجازه نمیدهد هیچ ضابطه یا قانونی بر آن حاکم شود.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی سالها ست بخشی از فعالیت خود را به معادلسازی برای لغاتی اختصاص داده است که از زبان دیگری وارد زبان فارسی شدهاند. میزان تأثیرگذاری فرهنگستان در زبان رایج مردم ـ چه آن زمان که در تلویزیون با برنامهای به نام «فارسی را پاس بداریم» به صورت مستقیم با مردم در ارتباط بود و چه پس از آنکه با فرستاندن بخشنامه و تعیین ضوابطی برای گویندگان رادیو و تلویزیون سعی در جاانداختن این معادلها در زبان رایج مردم داشت ـ خود به خوبی بر این ویژگی غیرقابل مهار بودن زبان صحه میگذارد. شاید بیش از سه یا چهار واژهی تولیدی فرهنگستان نتوانست راهی به زبان فارسی رایج باز کند.
حال که فرهنگستان خبر داده پیش از شروع جام جهانی تصمیم دارد معادلهایی را که برای واژههای فوتبالی در نظر گرفته به صدا و سیما ارائه دهد و بنا به گفتهی مدیر شورای واژهگزینی فرهنگستان، صدا و سیما هم قول همکاری داده است؛ شاید بد نباشد به فرهنگستان یادآوری کنیم، زبان ابزار ارتباطی ست که با واژهسازیهای نامأنوس و اجباری بیگانه است و چنین مداخلهای در زبان رایج و واژگان خاصی که در حوزههای مختلف همچون فوتبال برای مردم جاافتاده است، جز اختلال و ایجاد وقفه در انتقال مفهوم به مخاطب، هیچ کارکرد دیگری ندارد.
وقتی واژهای به زبان رایج مردم وارد میشود، مقابله و جایگزینی آن معنایی ندارد و چنین تغییراتی در زبان، نه خطر است و نه تهدیدی که برای ما دغدغه باشد. شاید بد نباشد فرهنگستان فکری به حال صدها واژهای بکند که روزانه در حوزهی فناوری و تکنولوژی وارد واژگان مصطلح فارسی میشود. پیش از آنکه واژه برای مردم مأنوس و آشنا شود، میتوان گفت معادلسازی میتواند حرکتی تأثیرگذار باشد. اما برای کلماتی که عمر طولانی دارند، معادلسازی و اعمال زور و اجبار، مضحکه به بار میآورد. تأخیر فرهنگستان در معادلسازی برای واژگان اختصاصی حوزههای مختلف، تلاشهای این نهاد را در عمل بینتیجه میکند.
آنچه برای من به عنوان مترجم در برگردان یک متن به زبان فارسی، در همه حال معیار و میزان است، همان زبان رایج و عامیانهی مردم است. سقف تأثیرگذاری ما در زبان، رواج سلیقه یا ذوق شخصی در کاربرد واژگان البته با درنظر گرفتن لحن و فضای متنی ست که راه ارتباط ما با مخاطب فارسیزبان است. زنده کردن واژگان زبان فارسی که شاید از یادها رفته باشد و حتا به کار گرفتن معادلهای فارسی جاافتاده در زبان مصطلح، وابستگی مستقیم با محتوای متن دارد. تنها اصل همیشگی زبان این است که هیچ فرمول و ضابطهای را نمیتوان به آن تحمیل کرد. بهتر است طبیعت زبان را بشناسیم و بیهوده برای مهار آن دست و پا نزنیم. [منبع +]
بدون نظر