الف)
محمدرضا سرشار در پاسخ به این سؤال که آیا در راه هنر متعهد انقلابی دشواریهایی هم تحمل کردهاید، گفت: پسران من از اندیشهی افرادی که مخالف من هستند، مصون نبودهاند و از کنکور مقطع دکترا و حتا مسائل دیگر نیز محروم شدند. [+]
ب)
به محمدرضا سرشار نشان درجهی یک هنری (معادل رسمی دکترا با جایزهی صد سکه بهار آزادی) دادهاند. مجموع تیراژ کتابهایش از ۵ میلیون جلد بیشتر شده است. تا امروز ۳۶ جایزهی کشوری را به او دادهاند. ۵ عنوان کتاب در بارهی او و آثارش تألیف کردهاند. ۵ کتابش را به زبانهای اردو، انگلیسی و عربی ترجمه و منتشر کردهاند. ۲۴ سال گویندگی «قصه ظهر جمعه» رادیو در اختیار او بوده است. در سال ۱۳۸۸ حکم دبیری علمی جایزههای جلال آل احمد، پروین اعتصامی، کتاب سال و کتاب فصل را از احمدینژاد دریافت کرد. ۱۵ سال داوری کتاب سال وزارت ارشاد، ۵ سال عضویت در هیئت نظارت بر کتابهای کودکان و نوجوانان، و سه دوره ریاست هیئت مدیرهی انجمن قلم ایران بخشی دیگر از سیاههی سمتهای او ست. وی هماکنون نیز رئیس علمی گروه ادبیات و اندیشه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه است. [+]
ج)
محمدرضا سرشار: “…مدتها قبل از این جشنواره(!) وزارت ارشاد، “مدار صفر درجه” را در حوزه هنری و بنیاد جانبازان نقد شفاهی کرده بودم.با تاسیس روزنامه انتخاب، به خواست مسئول صفحه ادب و هنر این روزنامه، نقد مزبور را مکتوب کردم و در اختیار او قرار دادم.از آنجا که نامبرده دلبستگی ای به آقای احمد محمود داشت و به خانه اش رفت و آمد می کرد، از او خواستم دستنویس نقد مرا به وی بدهد تا قبل از چاپ بخواند و اگر پاسخی دارد بنویسد ؛ تا همراه با نقد من در روزنامه انتخاب چاپ شود. مشارالیه همین کار را کرده بود.آقای احمد محمود نقد مفصل مرا که دیده بود، گفته بود:”سلام مرا به آقای سرشار برسانید و از ایشان به خاطر وقتی که برای مطالعه و نقد رمان من گذاشته اند تشکرکنید.اما من فعلا وقت مطالعه این نقد را ندارم.شما آن را در روزنامه تان چاپ کنید.بعد من اگر لازم دیدم، به آن جواب می دهم.
مسئول صفحه ادب وهنر روزنامه اتنخاب – که خود اینها را برای من تعریف کرد – ، نقد مرا در سه شماره پیوسته روزنامه – هر شماره در یک صفحه کامل و گاه بیشتر روزنامه – چاپ کرد.(بعد هم آن را در کتابم: “ورود نویسنده به ساحت داستان و خروج شخصیتها از آن”؛ چاپ اول:۱۳۸۰؛به نشر، چاپ کردم.)آقای محمود هم با آنکه سالها بعد از چاپ آن نقد زنده بود ، پاسخی به آن نداد.تا آنکه در سال ۷۸ ، وقتی به رغم چاپ آن نقد – که مستدلا ثابت می کرد اثر مذکور انقلاب را تحریف کرده و …- ،آقای فراست و دوستانش با حمایت آقای مهاجرانی، آن رمان و نویسنده اش را به عنوان برترین رمان بیست سال اول پس از انقلاب برگزیدند، عده ای با همت تر از من، نسخه ای از آن نقد را به همراه نامه اعتراض آمیزی برای مسئولان فرستاده بودند(لابد این طور که آقای مهاجرانی نوشته است، برای رهبر هم فرستاده اند).در نتیجه دستور حذف این اثر و نویسنده اش از فهرست برگزیدگان مذکور شده است.
من البته از اینکه نقدم باعث وقوع چنین اتفاق مثبت مهمی شده است بسیار خوشحالم و خدا را شکر می کنم و از هر مسئولی که بر اساس نقد مذکور دستور حذف اثر مذکور را از فهرست مورد اشاره داده است صمیمانه سپاسگزارم…” [+]
بدون نظر