آقایان و خانمهای محترم!
نمیدانم آیا باید خوشحال باشم از این که تازگیها خوابگرد اینقدر زیرذرهبین قرار گرفته و همه نسبت مطالب آن حساس شدهاند، یا این که ناراحت باشم از این وضعیت؟ اما این را میدانم و خوب لمس میکنم که تازگیها بدجوری زیر فشار قرار گرفتهام. فشار چه کسانی؟ سوال بیهودهایست؛ فشار، فشار است. دوست و دشمن، و موافق و مخالف ندارد.
دوستان و دشمنان محترم!
هرچند در نوشتن هر یادداشت جدید هزار وسواس به خرج میدهم، بقای خوابگرد اما چندان دست خودم نیست. حالا دیگر کامنتهای اینجا هم دارد حکایت مستقلی پیدا می کند. کامنت گذاشتن، یعنی نظر دادن دربارهی یادداشت مربوطه. اما وضعیت دیگرگونه شده و گاه جنگ و جدالی درمیگیرد بین خود کامنتگذاران. معتقدم که فضای کامنت، خودش فضاییست برای تمرین دموکراسی. برای همین است که سختگیری نکردهام نسبت به آن.
اما خانمها و آقایان محترم!
فراموش نکنید که در خوابگرد کامنت میگذارید و دارید از فضای آن استفاده میکنید. من حتا هیچ محدودیتی برای تعداد حروف متن کامنتها هم ایجاد نکردهام. اما اگر بنا باشد با حمایت و مخالفتهای خود در کامنتها، باعث شوید بقای خوابگرد زیر سوال برود، ناگزیر میشوم به ایجاد محدودیت و سانسور. سیدرضا شکراللهی نام واقعی من است و یک اسم مستعار نیست. در ـ مثلا ـ بلغارستان هم زندگی نمیکنم. کارمندی دونپایهام. آدرس منزل من را آنها که نباید بدانند، میدانند. شماره تلفن من را هم آنها که نباید بدانند، میدانند. به هنگام شروع کار خوابگرد با خودم قرار گذاشتم که تنها کامنتی را سانسور کنم که حرفی رکیک در آن باشد، اما ناگزیرم اعلام کنم که قرارم را از این پس عوض میکنم. اگر میخواهید به خود من فحش بدهید، اشکالی ندارد. اگر کامنت بیربط با موضوع میگذارید، باز هم اشکال ندارد. اگر به جای نظردادن دربارهی مطلب، به کامنت دیگران پاسخ میدهید باز هم اشکال ندارد. اگر با کامنت، چیزی را تبلیغ میکنید، باز هم اشکال ندارد؛ اما هرگونه هتاکی نسبت به کسی غیر از من، هرگونه کامنت سیاسی ـ البته با ذکر نام اشخاص و به شکلی که امنیت من و اساس خوابگرد را زیر سوال ببرد ـ و هرگونه حرف رکیک و جنسی دربارهی هرکس را در اولین فرصتی که ببینم، حتماً و رسماً سانسور خواهم کرد. هر کس که در خوابگرد کامنت میگذارد، مهمان خوابگرد است. رعایت ادبیات و فرهنگِ میزبان کمترین تقاضای ممکن است.
دوستان و دشمنان محترم!
من شخصا بهخاطر یک کامنت سخیف که به نام من در جایی نوشته شد و بازتاب بسیار مزخرفی پیدا کرد، متاسفانه خودم را از نعمت کامنت گذاشتن محروم کردم. تقاضا میکنم کار را بهجایی نرسانید که از خیر کامنتهای خوابگرد هم بگذرم. به برخی دوستان عزیز هم که از سر ناآگاهی و به نامهای مستعار چندین کامنت پیدرپی میگذارند، عرض میکنم که من امکان چک کردن آیپیها را دارم و متوجه یکسانی آنها میشوم. اجازه بدهید احترام شما برای من ـ و احیاناً دیگران ـ محفوظ بماند.
آقایان و خانمهای محترم!
درخواست دیگزی دارم، هرچند مکرر: محض رضای هر آن کس که رضایتش برایتان مهم است، نوشتههای من را یا نخوانید و یا اگر میخوانید، با دقت بخوانید. من برای نوشتن هر یادداشت بارها و بارها کلمات و جملات را جابهجا و ویرایش میکنم تا مباد که بیراه رفته باشم، پس شما هم همان یک بار را که میخوانید، با دقت بخوانید.
آقایان و خانمهای محترم!
من خوابگرد را از سر تفنن نمینویسم. خوابگرد، وبنوشتهای روتوششدهی من است، حاوی نگاهم به موضوعات و رویدادهای فرهنگی و هنری، و یا انتشار خبر و گزارشهای خاص در همین حوزه. از یک نظر میتوان گفت وبلاگی دارم که نظرات شخصیام را در آن مینویسم. نه تیغ زیر گلوی کسی میگذارم و نه توانایی و جربزهاش را دارم. و نه این ایراد مکرر را میپذیرم که چرا نظرت را مینویسی؟ با این حال بخشی از زندگی پردغدغهی من دارد پای همین خوابگرد صرف میشود. به هزار زحمت و دشواری گفته و ناگفته، توانستهام خوابگرد را به جایی برسانم که جای خالی برخی خبرها و تحلیلها را پر کند. ادارهی خوابگرد بیش از اندازهی لازم، آرامش زندگی من را تحتالشعاع قرار داده است. اگر مایل نیستید که آرامش من بیش از بههم بخورد، لطفا هویت واقعی من را فراموش کنید و حرف و حدیثتان را نه با من، که با «خوابگرد» مطرح کنید. هم امکان کامنت گذاشتن هست و هم ایمیلی که دستکم روزی دو بار آن را چک میکنم. بنابراین از این پس هر گونه تلفن به خانهام، حاوی «التماس دعا» و یا «گِله و شکایت» را به هیچ عنوان جواب نمیدهم. ایمیل بزنید.
بدون نظر