مراسم جایزه ی یلدا هم به خیر و خوشی برگزار شد و جواد مجابی، حسن میرعابدینی و محمد قاسم زاده(داوران جایزه) از میان رمان ها و مجموعه های سه سال گذشته، “برهنه در باد” محمدعلی و “نیمه ی غایب” سناپور را به عنوان رمان های برتر و “باران های سبز” جولایی را به عنوان مجموعه ی برتر اعلام کردند.( خبر کامل را می توانید در این جا بخوانید )
به قول شادروان گلشیری؛ مچ شان درد نکند و اما نکته ای :
درمیان جوایز گوناگون امسال نخست در بیانیه ی داوران بنیاد گلشیری به کاستی های زبانی در آثار جدید نویسندگان اشاره شد و حالا دوباره داوران یلدا با تاکیدی بیش تر و پیرو آن با یک جور لج بازی در گزینش آثار برتر، به این موضوع پرداخته اند. پیش از این هم در
نوشته ای به کاستی های زبانی نسل جدید اشاره کردم و دوستان هم می دانند که چه قدر زخم زبان شان می زنم به همین خاطر، اما این را هم گفتم به صراحت که گویا نسل های پیشین آواهای جدید را یا برنمی تابند و یا کم تر برمی تابند و بهانه اش را هم می گذارند زبان. اولا که من نمی دانم تعریف دقیق آن ها از زبان درست چیست که حتی در بخش تقدیر هم گوشه ی چشمی به حداقل یکی از مجموعه های این چند سال نداشته اند که اتفاقا از نظر زبان نیز نمونه ای تحسین برانگیز است. مگر این که منظورمان از زبان، همان تکلفی باشد که مثلا جولایی سخت پیگیر آن است.
واما مهم تر از آن این که ایشان که به حق غصه دار زبان نسل جدیدند و از کم پشتوانگی آن ها رنجور، چگونه است که تنها بیانیه صادر می کنند و می گذرند… خواه ناخواه زمان می گذرد و نسل جدید به هر کیفیت ممکن تریبون را از آن خود خواهد کرد و قطعا تا آن زمان کاستی های زبانی شان نیز دستکم کم تر خواهد شد، اما این جماعت غصه دار به جز طرح درد چه تلاش موثری در تبیین دقیق این مشکل کرده اند؟ کدام مقاله ی راهگشا را نوشته اند؟ کدام جلسه ی ادبی خاص این موضوع برگزار کرده اند؟ اگر هم خود ناتوانند، چه تلاشی کرده اند برای یاری گرفتن از آن ها که دانشش را دارند؟
آثار نسل جدید، فارغ از همین کاستی و نیز بی اعتنایی نسبی به جهان مخاطب، چندان هم بی قابلیت نیست و به صرف انکارش
نمی توان مسیر را دیگرگونه رهنمون شد. تاکید بر مشکل در بیانیه ها تنها یک شروع است و بهتر آن است این بار علاوه بر تخریب که شرط لازم روشنفکری ست، گامی هم برداشته شود سازنده به شرط کفایتش. هرچند که دشوار است…
بدون نظر