دربارهیِ نشانهیِ اضافه مقالههایِ بسیار نوشته شده، اما در ضرورتِ حضورِ همیشگیِ آن در خط کم گفته شده است. این مقاله میکوشد این ضرورت را نشان دهد…
گزافه نیست اگر فن ویرایش زبانیِ فارسی را به دو دورۀ پیش از «غلط ننویسیم» و پس از «غلط ننویسیم» تقسیم کنیم. تأثیر شگفتانگیز «غلط ننویسیم» بر بسیاری از ویراستاران ایرانی، نگاهی را بر آنان تحمیل کرده است که حتی تصور نگریستن به ویرایش…
داشتم جان میکندم تا شیوایی و پاکیزگی نثر فراخوانِ «آزمون ویراستاری برای مشاغل خانگی»، از جمله «آذربایجان» شدن نام استاد «آذرنگ» در متن اعلان، را بلع و هضم کنم تا بعد با روحی ناشاد و ضمیری ناامیدوار به امر تدبیر در این ملک، بپردازم…
همرسانی برخلاف «به اشتراکگذاری» دراز نیست. میتوان از آن مشتق گرفت و مثلاً گفت همرسان، همرساننده، همرسانده، بازهمرسانی و... …
میلاد عظیمی: ناصرالدین شاه اهل نوشتن بود. زیاد مینوشت. ساده و صریح و صمیمی هم مینوشت. در نوشتههایش غلط املایی کم نیست. از جمله گاهو بیگاه قرمساق را – که واژهی مورد علاقهی او بوده و برای تحبیب و فحش به کار میبرده- با صاد…
امشب از گفتوگوی بین دوست زبانشناسم خداداد رضاخانی و یوسف سعادت آموختم که داغان را اگر داغون هم بنویسید، نادرست نیست و چه بسا صورتِ «داغون» به اصل آن در زبان ترکی نزدیکتر باشد. برخلاف نظر دکتر معین که در پانوشت لغت «داغینه» در…
رضا شکراللهی: نقطهمقابل کسانی که نثر شلخته دارند و بیاعتنا به نقشِ دستوریِ هر واژه و، مهمتر از آن، مفهومِ دقیقِ هر واژه متونی مینویسند اغلب کژوکوژ و تأویلبردار و گاه سوءتفاهمزا، کسانی نشستهاند که از شدتِ دقت در انتخابِ واژهها و ساختن جملهها…
این دو بند از مقدمهی دهخدا بر لغتنامهاش دربارهی لغات عامیانه را میگذارم اینجا برای آنان که همواره چوبِ لغتنامهی دهخدا در مشت دارند و تا کسی از کلمه یا اصطلاحی عامیانه حرف میزند، آن را بر سرش میکوبند که نخیر، در دهخدا این…
خیلی وقت پیش، کاوه لاجوردی دربارهی اصطلاحِ تکیهکلام و ریشهی احتمالی آن نوشته بود. میخواهم نکتهای تکمیلی و اصلاحی به آن اضافه کنم بهقصدِ گسترشِ موضوع تا شاید مقدمهای شود برای بررسی بیشتر و انگیزه برای اظهارنظرِ آن کسان که در این زمینه تخصص…
کاوه لاجوردی: من شخصاً مقیّدم که در هر نوشتهای به خطِ فارسی همهی کسرههای اضافه را بنویسم. در روزگارِ ما کسانی هستند که همهی کسرههای اضافه را مینویسند، حتی در متنهایی که وزنِ کلام به خواندناش کمک میکند—نمونهی برجستهاش دیوانِ حافظ با تصحیحِ سایه.…