خوابگرد قدیم

نگاهی دیگر به سخنوری سعدی

تاکنون پژوهشگران و سعدی‌شناسان به جنبه‌ی غنایی آثار سعدی بیشتر توجه کرده و در این باره سخن گفته‌اند. پنجمین مجموعه درس‌گفتارهایی درباره سعدی با سخنرانی دکتر منصور رستگار فسایی در روزهای چهارشنبه ۱۷، ۲۴ و ۳۱ تیر ماه ساعت ۱۷ برگزار می‌شود.در این درس‌گفتار…

۱۰ تیر ۱۳۸۸
خوابگرد قدیم

پوستری از فرزاد ادیبی

برای دیدن و دریافت پوستر در اندازه‌ی بزرگ‌تر، این‌جا را کلیک کنید.سپاسگزارم از فرزاد ادیبی برای فرستادن این پوستر زیبا و هنرمندانه که آن را به ندا آقاسلطان و همه‌ی نداهای خاموش پیشکش کرده است.…

۷ تیر ۱۳۸۸
خوابگرد قدیم

آشنایی با نویسندگان

مجموعه‌ی «آشنایی با نویسندگان» که به قلم پل استراترن و به همت نشر مرکز منتشر شده، مجموعه‌ای است برای آگاهی از اندیشه و زندگی نویسندگان برجسته‌ای چون بکت، بورخس، تولستوی، جویس، داستایفسکی و .. و تاثیری که آن‌ها بر جهان فرهنگ و ادب و…

۷ تیر ۱۳۸۸
خوابگرد قدیم

هزار سال است که این‌جا…

محمدحسن شهسواری: دیدنِ کشتگان این روزهای‌مان مرا به واکاوی نوشته‌هایم واداشت. به قطعه‌ای رسیدم که در تیرماه هفتاد و هشت، پس از واقعه‌ی کوی دانشگاه نگاشته بودم. هیچ‌گاه شاعر نبوده‌ام، اما همواره کلمات تنها دست‌آویز برای نشاندن احساسات بر جانم بوده است. با دوباره…

۲ تیر ۱۳۸۸
خوابگرد قدیم

همه‌ی دربندان وطنم

همین یک ساعت پیش زنگ زد و گفت آزاد شده. چیز زیادی نگفت و احتیاط میان کلماتش پرپر می‌زد. بسیار متشکرم از همه‌ی دوستانی که در این چند روز پی‌گیر حال روح‌الله بودند. تا دیشب برای آزادی او و بقیه تلاش می‌کردم و دعا،…

۱ تیر ۱۳۸۸
خوابگرد قدیم

جیغ کشیدن در کابوس!

وطن امروز: برخورد قضایی با این نامزد انتخاباتی که با صدور بیانیه‌هایی تا به حال بدون آوردن مستندات لازم، ‌بارها آرای انتخاباتی مردم را مخدوش دانسته و خواستار ابطال تمامی آرا بوده است، ‌در حالی به درخواست عمومی فعالان سیاسی تبدیل شده که خانواده‌ی…

۳۱ خرداد ۱۳۸۸
خوابگرد قدیم

روح سرکش

محمدحسن شهسواری: از آن جایی که بنده به طرز ساده‌لوحانه‌ای مثل یک انسان اهل مدارا هستم، تهیه و امضای هر بیانیه‌ای را حق هر شهروندی می‌دانم. دقیقاً به همین دلیل آوردن اسم افراد بدون اطلاع آن‌ها پای هر بیانیه‌ای را هم نهایت بی‌صداقتی می‌دانم.…

۲۹ خرداد ۱۳۸۸
خوابگرد قدیم

گفتم: بنخفتی، شهر!

احمد شاملوهمه شب حیرانش بودم،حیرانِ شهر  ِ بیدارکه پی‌سوز چشمانش می‌سوخت واندیشه‌ی خوابش به سر نبودو نجوای اورادش                        لَخت لَخت آسمانِ سیاه را می‌انباشتچون لَترمه باتلاقیِ دمه بوناک                          که فضا را.  حیران بودم همه شب                 شهر بیدار راکه آواز  دهانش                تنها                   همهمه‌ی عَفنِ اذکارش بود:شهر…

۲۶ خرداد ۱۳۸۸
خوابگرد قدیم

ما با هم برادریم

محمدحسن شهسواری: ما پنج برادر هستیم: حسین، من، روح‌الله، مهدی و محمدحسین. از میان ما حسین و روح‌الله بسیار شبیه به هم هستند؛ هر دو تودار، اهل مطالعه، لیدر و بسیار اهل عمل. من را با ادبیات، حسین آشنا کرد: پرویز قاضی سعید، میکی…

۲۴ خرداد ۱۳۸۸
Back to Top