جشن و پایکوبیهای دیشب هم نتوانست چندان بر افسردگی و دلمردگی این روزهای من تأثیر بگذارد. پس از نزدیک ده روز کمی مینویسم شاید حالم بهتر شود. جشن و پایکوبیهای دیشبِ تهران رنگ و رویی سیاسی هم داشت. در مناطق شمالی پایتخت شمار زیادی…
رضا قاسمی، نویسندهی مقیم فرانسه، یادداشتی نوشته با عنوان پس، فیلتر کن تا بچرخیم و روی سایت ادبیاش دوات منتشر کرده و از کسانی که با تکنیک ارسال با ایمیل آشنا هستند برای مبارزه با فیلتر تقاضای کمک کرده. من هم مدتیست برای مراجعه…
لطفا برای این که همهی دنیا بفهمند که از شر چه موجود خطرناکی مصوناند، هرچند بار که میتوانید روی این واژه کلیک کنید: [Human Rights] خداوند به لینکگذاران این واژه در وبلاگها و همهی کلیککنندگان آزادی عطا کند.…
شبکهی دوی تلویزیون ایران، در برابر تغییر و تحول به شدت مقاومت میکند. گرافیک تلویزیونی در این شبکه همچنان در حد نزدیک به صفر است، همچنان به روش عهد بوق، از مجریهای میانبرنامه استفاده میکند که شعری را با دستانداز از حافظ بخوانند و…
تا امروز به شرکت در “انتخابات” فکر میکردم، از امروز به برهم زدن “بازی” خواهم اندیشید.تا امروز تعامل در عین ایستادگی را توصیه میکردم، از امروز فقط به ایستادگی فکر خواهم کرد.تا امروز نگران آزادی بیان بودم و رنجور از سانسور و فیلترینگ، از…
میشود باز هم لعنت فرستاد به سانسور، خصوصا از نوع بیقاعدهاش که وقتی «پورنو»ترین تصاویر روی امواج فراگیر ماهواره و الواح فراوان فشرده چشم و دل مشتریانش را بهسادگی سیراب میکند و هیچ چیز هم نمیتواند که جلودارش باشد، چند جمله و پاراگراف از…
«برخی» رقمهای تبصرهی ۱۶ قانون بودجهی سال جاری، بنا به روایت روابط عمومی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور: :: شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی: ۳۷۰ میلیون تومان :: متقاضیان سینمای کوچک در مناطق محروم: ۵۰۰ میلیون تومان :: تقویت کانونهای بسیج جوانان: ۶۰۰ میلیون تومان…
حضور علیرضا دوستدار را در وبلاگشهر باید غنیمت شمرد. او از اندکشمار کسانیست که با برخی موضوعهای طرحشده در این شهر، برخورد کاملا تئوریک و دنبالهدار میکند. هم دانستهها و اطلاعاتش را با زبانی علمی و در عین حال ساده بیان میکند، و هم…
“عصبانی نشوید، حال خودم هم دارد بههم میخورد از این «نیمفاصله». دربارهی موضوع دیگری میخواهم بنویسم، دربارهی «قابیل» که یکساله شده و فاصلهاش تا پیامبری در نشریات ادبی اینترنتی آنقدر کم است که ترجیح دادم بگویم «نیمفاصله». و اما قابیل: هر اندازه که یوسف…
رمان «همنام» جومپا لاهیری را در شرایط ناجوری خواندم؛ درست وقتی که یک موجود نیممتری تازه وارد زندگیام شده بود و هنوز در آستانهی گذار به نظم جدید زندگیام ایستاده بودم؛ متحیر و مضطرب. امیرمهدی عزیز، مترجم همنام که فهمید دارم رمان را تکه…