خوابگرد قدیم

این درخت خودتان است، لطفا تبر نزنید!

غبار بدبینی، آسمان فضای ارتباطی رسانه‌های کوچک ما را بدجوری آلوده و سلامت ذهن ما را نیز ویران کرده است؛ غباری که از گرد و خاک ناشی از «امنیتی‌کردن و امنیتی‌شدن» فضای اجتماعی ایران بلند شده. طیفی از کانون‌های آشنای قدرت در ایران که…

۱ بهمن ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

همشهری ماه از دل آتش برآمد

دو سه ساعتی از نیمه‌شب گذشته، ولی روز من هنوز تمام نشده؛ پس به جای «دیروز» می‌نویسم: امروز که چند ساعتی را در یک مرکز درمانی علّاف بودم، بهترین زمان بود برای زیر و رو کردن نخستین شماره از سری جدید مجله‌ی ماه همشهری.…

۲۹ دی ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

با پشت و روی فیلترینگ چه کنیم؟

اشاره:کاش فیلترینگ اینترنت در ایران این‌قدر موردی، بی‌قاعده و نابسامان نبود. نمی‌توانم با اساس فیلترینگ مخالف باشم؛ چون این اقدام در ایران به‌جای آن که اجتماعی و اخلاقی باشد، سیاسی‌ست و من هم پیش‌تر اعتراف کرده‌ام که جربزه‌ی ورود به این عرصه را ندارم.…

۲۵ دی ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

ساز و نوایی تازه در موسیقی ایران

بازار موسیقی بی‌شباهت به بازار کتاب نیست. زمانی نه چندان دور ـ تا همین شش هفت سال پیش ـ که نه از آثار موسوم به پاپ ایرانی در بازار خبری بود (آن هم به این شکل گسترده و گاه وحشت‌انگیز) و نه ناشران موسیقی…

۲۱ دی ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

حلقه‌ی ملکوت برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین است

حلقه‏ی وبلاگی ملکوت، برجسته‏ترین و تأثیرگذارترین حلقه‏ی وبلاگی موجود در وبلاگستان فارسی‏ست. از میان اتفاقاتِ ظاهرا ناخوشایندی که طی چند ماه اخیر در این حلقه رخ داد، برای شخص من تنها و تنها پایین آمدن کرکره‏ی وبلاگ کتابچه مهم بود که آن هم به‏رغم…

۱۶ دی ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

خواب‌های روزانه + جوان‌هایی که به جای انقلاب چت می‌کنند

۱- زمان بیش‌تر و برخی چیزهای دیگرحسن محمودی در وبلاگش خبـر تشکیل نخستین جلسه‌ی نویسندگان و منتقدان مطبوعات را برای داوری دوره‌ی ششم داد. دست به نقد بگویم که نمی‌دانم حسن چرا تازگی‌ها از شور وبلاگ‌نویسی افتاده و گه گاه هم که خبری می‌دهد یا…

۱۴ دی ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

اقتدار و حساسیت در وبلاگ‌نویسی

رسانه به همان اندازه که قدرت می‌آورد، حساسیت‌زاست. «جریان‌سازی، صداقت، اهل معامله نبودن، نفروختن قلم، نوچه نشدن، با نام کسی خود را بالا نکشیدن، تهمت نزدن… و عرق ریختن» عباس معروفی به‌عنوان یکی از خوانندگان همیشگی خوابگرد، من را از سر لطف به چنین…

۱۲ دی ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

خیلی خوشحال‌ام

درود و مهرعاقلانه‌تر آن بود که بیش‌تر صبر می‌کردم تا منحنی این زندگی کمی اوج بگیرد و خیالم آسوده‌ شود، ولی گفته بودم که حتا کمی هم اگر از نقطه‌ی صفر فاصله بگیرد، برمی‌گردم. (یقین ندارم، ولی) گمان می‌کنم به چنین وضعیتی رسیده‌ام. خیلی…

۹ دی ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

چند چون بهترین داستان‌های مسابقه‌ی بهرام صادقی [۱۱]

[ترتیب داستان‌ها، ترتیب ثبت‌شده در سایت مسابقه است] اطلسی‌های آن سال‌ها ــ محمد عقیلی[متن داستان]معمولا بسیار سخت است که زاویه‌دید را در یک داستان کوتاه با موفقیت عوض کنیم. سخت است زیرا زمان می‌برد تا خواننده بخواهد با فضای یک زاویه‌دید اخت شود. اگر…

۷ دی ۱۳۸۳
Back to Top