خوابگرد قدیم

چندوچون بهترین داستان‌های مسابقه‌ی بهرام صادقی[۱۰]

[ترتیب داستان‌ها، ترتیب ثبت‌شده در سایت مسابقه است] کتاب‌فروشی ـ آروشا مشتاقی‌زاده[متن داستان]این‌که نویسنده‌ی داستان «کتاب‌فروشی» فهمیده است می‌توان با طنزی خفیف، زوایای آشکار داستانش راپنهان کند، هوشمندی اورا می‌رساند. طنز همواره  می‌تواند از بار ملودرام بکاهد. زیرا ملودرام بسیار علاقه دارد خود و…

۸ آبان ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

هر آدمی باید موضع داشته باشد؛ گفت‌وگو با رضا امیرخانی

درباره این مصاحبه پیش از این توضیح داده‌ام. در این جا لازم است این را اضافه کنم که در آن پرونده قصد داشتم در حد امکان به تمام طیف‌های فکری و فرمی در میان داستان‌نویسان نسل چهارم بپردازم. از همین‌رو، «رضا امیر‌خانی» و دغدغه‌های…

۱۶ مهر ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

چندوچون بهترین داستان‌های مسابقه‌ی بهرام صادقی [۹]

یک توضیح از همان اولی که  بررسی داستان‌های رسیده به مرحله نهایی مسابقه «بهرام صادقی» را شروع کردم برخی از دوستان که برایشان بسیار احترام قائلم چند بار  گوشزد کردند که در یاداشت‌هایم زیادی مهربان هستم. همان‌طور که در اولین قسمت از این یادداشت‌ها…

۲۰ شهریور ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

چندوچون بهترین داستان‌های مسابقه‌ی بهرام صادقی [۸]

[ترتیب داستان‌ها، ترتیب ثبت‌شده در سایت مسابقه است] مریم بارانی ـ اکرم محمدی[متن داستان]مشکل داستان «مریم بارانی» این است که آن‌قدر راوی‌اش خوش‌سخن است که قهرمان اصلی، یعنی مریم، در سایه‌ی او قرار می‌گیرد. البته دارم شوخی می‌کنم اما در این شوخی مقداری از…

۱۷ مرداد ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

نویسندگان از خوانندگان دور شده‌اند؛ گفت‌وگو با سیامک گلشیری

اشاره:اول خردادماه ۸۳ پرونده‌ی کوچکی در همشهری جمعه درآوردم که به برخی از نویسندگان نسل چهارم می‌پرداخت. البته در همان‌جا توضیح داده شده بود که این نسل‌بندی‌ها بیش‌تر برای سهولت در کار ژورنالیستی به‌کار می‌آید تا چیز دیگر. در این پرونده‌ی کم‌حجم (چهار صفحه‌ی…

۶ مرداد ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

چندوچون بهترین داستان‌های مسابقه‌ی بهرام صادقی [۷]

[ترتیب داستان‌ها ترتیب ثبت‌شده در سایت مسابقه است] رکوئیم – پیمان اسماعیلی‍[متن داستان]اولا این داستان «کاروری» نیست. چون ماجراهای داستان در خانه و درمیان دو زوج اتفاق می‌افتد نباید دچار این اشتباه شد. در جایی نظر نویسنده‌ی توانا خانم منیرو روانی‌پور را در مورد…

۲۶ تیر ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

زندگی در گور؛ در حاشیه‌ی تعطیلی خوابگرد

متن خبریاران و دوستان همدل!  می‌بینید که این‌جا پنجره‌ی پشتی خوابگرد است که به روی شما باز شده، نه خود خوابگرد. سیدرضا شکراللهی بنا بر آن‌چه که افتد و دانی، دیگر توان خوابگردی ندارد. از این پس، چراغ خوابگرد با یادداشت‌های گاه به گاه…

۲۱ تیر ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

بازگشت به نقطه‌ی صفر تعفّن: خوابگرد تمام شد

بی‌پرده و کوتاه:من هم مثل هر آدم معمولی دیگری، به نسبت توانایی‌های خودم و امکانات پیش‌رو، با چیز مزخرفی به اسم «زندگی» درگیرم. پس از قربانی‌دادن‌های خاموش و بسیار در زندگی، اکنون نوبت «خوابگرد» ـ این بخش عمومی‌تر زندگی‌ام ـ است که به مسلخش…

۱۷ تیر ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

خبری نیست که نیست

مارلون براندو مرد. با وضعیت تلخی که این روزها سخت به آن گرفتارم، این خبر بدجوری دلم را آتش زد. مارلون براندو را خیلی دوست داشتم. انگار روزگار آدم‌های بزرگ دارد به سر می‌رسد. بیش از یک سال است که در حسرت شنیدن یک…

۱۴ تیر ۱۳۸۳
خوابگرد قدیم

کاپوچینو ؛ کاپیتانی که خوب بازی نمی‌کند

می‌خواهم درباره‌ی کاپوچینو بنویسم. وبلاگستان فارسی با بحران مخاطب روبه‌روست. این را هم من می‌دانم و هم همه‌ی‌شما. نیازی هم به شاهد و مدرک آوردن نیست. وقتی که لینک یکی از یادداشت‌های من از یک سایت سکسی سردرمی‌آورد و خوابگرد در یک روز نزدیک…

۱۰ تیر ۱۳۸۳
Back to Top