پرویز جاهد: روز جمعه چهارم اسفند ۱۳۸۵ یک روز قبل از سفر عباس کیارستمی به نیویورک برای شرکت در برنامهای که برای بزرگداشت او در موزهی هنرهای مدرن نیویورک تدارک دیده شده بود، برای انجام گفتوگویی با او در بارهی کتابش «حافظ به…
از زمین و زمان، آه و سوز است که در سوگ عباس کیارستمی به آسمان بلند میشود و بر جانها مینشیند. در دنیای پررسانهی آزاد امروز، کار از تسلیتگویی رئیس جمهور سابق و لاحق و وزیر و وکیل گذشته و رسیده حتا به کامران…
همین که «زبان» و «گویش» بهصورت دو مفهوم مجزا پابرجا ماندهاند، اینگونه القا میکند که زبانشناسان میتوانند تمایزاتی دقیق میان انواع گفتارها در سرتاسر دنیا قائل شوند. اما درواقع تفاوتی عینی میان این دو وجود ندارد. هرگونه تلاشی جهت تحمیل چنین نظمی بر واقعیت،…
هاینریش بل حدود ۶۵ سال پیش، یعنی اوائل دههی ۵۰ میلادی، به ایرلند سفر کرد و چند ماه در آنجا ماند. برآیند این سفر مجموعهای از یادداشتها بود که با عنوان «یادداشتهای روزانهی ایرلند» منتشر شد. به گفتهی مترجم ایرانی این کتاب، محمود فکری…
برایم پیام فرستاد که «چه آفتابه درخشانی!» پرسیدم «مگه آفتابه گرفتید؟ از این آفتابه مسیهای دکوری؟» جواب داد «خاک تو سره بیذوقت کنن، آفتابه چیه!» برایش یک عدد زبانِ دراز با چشمک فرستادم و نوشتم «مجید دلبندم، خودت به جای آفتاب درخشان نوشتی آفتابه…
نقدنامهای که پیش رو دارید، حاوی متن بیست اثر برگزیده و نقد مختصرِ آموزشی دو نفر از داوران، خانم فرشته احمدی و آقای محمدحسن شهسواری، بر این داستانهاست. معیارهای بررسی آثار را این دو نویسنده و منتقد ارجمند در بخش نخست کتاب آمده است.…
گرفتار ایدز شدن البته که فقط بدشانسی است و متر و ملاک ارزش آدمها نیست. اما از من، که ویراستار بخش عمدهی آثار فرزانه بودم و مفتخر به دوستی بیستساله با او و کسی که در بیمارستان بستریاش کرد و بنا به قولی که…
آسوپاس در پاریس و لندن اولین کتابی است که از جورج ارول منتشر شده. ساختاری شبیه «به یاد کاتالونیا» دارد و روایت چند ماه از زندگی ارول است. زمانی که در پاریس زندگی میکرده و از سر فقر مجبور بوده در بدترین محلهها زندگی…
در فلسفیدن دات کام میتوانید مقالات متنوعی، از باباسفنجی و فلسفه گرفته تا پینکفلوید و فلسفه و قاتلان سریالی و فلسفه، بخوانید، که همهی آنها را استادان فلسفهی دانشگاههای معتبر جهان نوشتهاند. فرقی نمیکند دلمشغولی اصلی یا فرعیتان چه باشد؛ قهوه، فوتبال، ادبیات، سینما،…
باید چپکی راه میرفتم. دوست داشتم یاریگر خانم صدر باشم در کار عجیبی که به آن مشغول بود. کار سختی بود. همانقدر که ناکوک خواندن عامدانهی یک آوازخوان حرفهای یا اینکه مثلاً محمد خاتمی بخواهد شبیه احمدینژاد حرف بزند! فقط تا یک هفته فکر…