کارنامهی پر و پیمان بازیگری کرک داگلاس را کلکسیون گرانقدری از کارگردانهای استخواندار هالیوود مزین کردهاند. برای همین است که اغلب فیلمهای کرک داگلاس از غنای بصری و کارگردانی سنجیده و قدرت میزانسن آنقدر آکندهاند که دیدن چندبارهشان از تازگی آنها کم نمیکند.…
نشر ثالث بهتازگی ترجمهی کتابِ اسلام و جنگ آلمان نازی نوشتهی دیوید معتدل را روانهی بازار کرده است. این کتاب در موضوعِ نحوهی استفاده آلمان نازی از اسلام برای توسعهطلبی اهمیتِ بسیار دارد. فقط حواستان را جمع کنید موقعِ خریدِ این کتاب سرتان کلاه نرود،…
در انگلیسی رسمی و معیار از «دومنفی» و «سهمنفی» پرهیز میشود، ولی در گفتوگوهای روزمره، لحن و یا چهرهی گوینده میتواند قوانین حاکمِ بر انگلیسیِ معیار را بر هم بزند. اما در زبانِ فارسی، پیوندی نانوشته از نوعِ قانونِ «جمعِ» ریاضی در مواردِ «دومنفی»…
رضا شکراللهی: در ادامهی واکنشهای انتقادی به اعطای نوبل ادبیات به پتر هانتکه، یک روزنامهی سوئدی از امضای طوماری با بیش از ۳۵ هزار امضا خبر داد که امضاکنندگان آن خواستار پس گرفتن نوبل از این نویسندهی اتریشی متهم به «دفاع از نسلکشی در صربستان»…
اگر مرزِ باریکِ بینِ بودن و نبودن را باور داشته باشیم، امروز، این بیست و سوم مهرماه ۱۳۹۸، دیرترین زمان ممکن برای نوشتن از حسین دهلوی است. او حالا دیگر سراسر نبودن است. اما اگر دلخوش باشیم به آن تصعیدهای هنرمندانه که ناکامیها و…
رضا شکراللهی: خب، حاشیههای نوبل ادبی امسال متوجه پتر هانتکه است و با انتشار بیانیهی اعتراضی انجمن قلم آمریکا جنبهی عمومیتر هم پیدا کرده است. درواقع، هر اندازه انتخاب اولگا توکارچوک بهعنوان برنده نوبل ادبیات با استقبال فراوان مواجه شد، انتخاب پتر هانتکه، بهزعم…
سعید کاویانپور: داستانگو شاعر زندگی است؛ هنرمندی که روزمرگیها، زندگی درونی و بیرونی، رؤیا و واقعیت را به شعری بدل میکند که قافیهی آن را نه کلمات که حوادث میسازند.* رمان ایرانشهر چنین سبک و سیاقی دارد، استعارهای از زندگی واقعی است؛ رؤیای تعریفکردنیِ…
آرمان ریاحی: فرشِ عشایر درشتباف و بدوى است. در عین پیچیدگیِ نقش، ساده است و تأثیری ژرف بر ذهن و روان متمدّن مراجعانِ رواننژند و رنجورِ دکتر فروید میگذاشته است؛ رسوب را از ذهن بیماران پزشک روانکاو میزدوده و آنان را به لایههای نخستین…
رضا شکراللهی: ۱۶ شهریور روزِ وبلاگستانِ فارسی است و حتا آن پلاکِ سردرِ این وبلاگ هم که تاریخ ۱۳۸۱ را فریاد میزند باعث نمیشود احساسِ خاصی داشته باشم! بیشتری باید مالِ سنّ باشد. بچهدار که میشوی، تا یک سال روزگردهایش را هی جشن میگیری.…
سحر سخایی: فکر میکنم پدربزرگ هیچوقت نبخشیدم. پنج سالم بود. بخش بزرگی از روز و شبم را با پدربزرگ و مادربزرگم میگذراندم. والدین مادرم. همانها که حالا قرار بود برای دیدار دختر بزرگشان چند ماهی بروند دانمارک. این طولانیترین نبودنی بود تا آن روز…