اوایل شهریور سال ۷۵ در رشت بودم و نصرت رحمانی در آن شهر زندگی میکرد. قدمزنان به کتابفروشی طاعتی رفتم و پس از خریدن کتابی، شمارهتلفن منزل نصرت را از آنجا گرفتم. فردای آن روز با او تلفنی صحبت کردم و قرار شد که…
گلشیری تازه از سفر شمال برگشته و جایی مهمان ابوالحسن نجفی است که تلفن زنگ میزند و رضا سیدحسینی که از خواندن رمان سر شوق آمده از آن سوی خط نام و نشان نویسنده را از ابوالحسن نجفی جویا میشود. در اواسط صحبت ابوالحسن…
علیرضا اکبری: پیش از اینکه صحبتمان دربارهی دانشنامهی حافظ و حافظپژوهی و کارنامهی حافظشناسان معاصر را آغاز کنیم، بهاءالدین خرمشاهی ماجرای فالهای شگفتانگیزی را گفت که از حافظ گرفته و پیشگوییهایی که در این فالها بوده و در زندگیاش اتفاق افتاده؛ در حالی که…
آنچه میخوانید گزیدهای است از پروندهی پدرخواندگان ادبی که در شمارهی اخیر (۵۳) نشریهی اندیشهی پویا منتشر شده است. نخست مقدمهای به قلم علیرضا اکبری و سپس یادداشت کمی تندوتیز ناصر زراعتی. دیگر مطالب این پرونده را در خود نشریه مطالعه کنید. علیرضا اکبری:…
واکنش به دیدگاه شفیعی کدکنی دربارهی زبانهای محلی؛ بیخبری، غرضورزی یا خیانت؟
پدر من از مردم تفرش و فراهان بود و در دوران زندگی سالها در نواحی مختلف ایران به خدمات دیوانی و دولتی اشتغال داشت. مادرم از تویسرکان بود و مادرش از لرستان. یکی از خواهرانم در نیشابور به خانهی شوهر رفته بود و دیگری…
رضا شکراللهی: اگر داستاننویس هستید یا شاعر یا در ادبیات غور و پژوهش میکنید یا فقط خوانندهی حرفهای ادبیات کلاسیک فارسی هستید، «شاهنامه با تصحیح انتقادی مهری بهفر و شرح یکایک ابیات» به نان شبتان میماند. کافی است چند صفحه از یکی از دفترهای…