گلشیری تازه از سفر شمال برگشته و جایی مهمان ابوالحسن نجفی است که تلفن زنگ میزند و رضا سیدحسینی که از خواندن رمان سر شوق آمده از آن سوی خط نام و نشان نویسنده را از ابوالحسن نجفی جویا میشود. در اواسط صحبت ابوالحسن…
علیرضا اکبری: پیش از اینکه صحبتمان دربارهی دانشنامهی حافظ و حافظپژوهی و کارنامهی حافظشناسان معاصر را آغاز کنیم، بهاءالدین خرمشاهی ماجرای فالهای شگفتانگیزی را گفت که از حافظ گرفته و پیشگوییهایی که در این فالها بوده و در زندگیاش اتفاق افتاده؛ در حالی که…
آنچه میخوانید گزیدهای است از پروندهی پدرخواندگان ادبی که در شمارهی اخیر (۵۳) نشریهی اندیشهی پویا منتشر شده است. نخست مقدمهای به قلم علیرضا اکبری و سپس یادداشت کمی تندوتیز ناصر زراعتی. دیگر مطالب این پرونده را در خود نشریه مطالعه کنید. علیرضا اکبری:…
واکنش به دیدگاه شفیعی کدکنی دربارهی زبانهای محلی؛ بیخبری، غرضورزی یا خیانت؟
پدر من از مردم تفرش و فراهان بود و در دوران زندگی سالها در نواحی مختلف ایران به خدمات دیوانی و دولتی اشتغال داشت. مادرم از تویسرکان بود و مادرش از لرستان. یکی از خواهرانم در نیشابور به خانهی شوهر رفته بود و دیگری…
فتحالله مجتبایی در حلقۀ دوستان نزدیک نادر نادرپور یکی از نزدیکترینها به او بود. آشنایی مجتبایی و نادر نادرپور به واسطۀ شرکت هر دو در جلسات محفل خلیل ملکی شکل گرفت، آن هم در دورانی که نادرپور به همراه ملکی و یارانش از حزب…
رضا شکراللهی: اگر داستاننویس هستید یا شاعر یا در ادبیات غور و پژوهش میکنید یا فقط خوانندهی حرفهای ادبیات کلاسیک فارسی هستید، «شاهنامه با تصحیح انتقادی مهری بهفر و شرح یکایک ابیات» به نان شبتان میماند. کافی است چند صفحه از یکی از دفترهای…
همه سیدرضا شکراللهی را بهدرستی ویراستار سرشناس حوزهی ادبیات داستانی میدانند، و آن هم نه صرفاً ویراستار زبانی بلکه، بهمعنای دقیق کلمه، ویراستار ادبیات داستانی. دوستی ۲۵ سالهی من با او نیز از همین مسیر رشد یافته است. طوری که اکثر قریب به اتفاق…
لیلا نصیریها: میخواهم مطلبم را با یادی از استاد درخشانی آغاز کنم که از تواضع، افتادگی، دانش، استادی و شیوه تدریسش چهها که در جوانی نیاموختم. آموختههایم از محضر این استاد به آن سالهایی از جوانی برمیگردد که سر پرشوری داشتم و چنان تند…
رضا شکراللهی: زندهیاد اسماعیل فصیح نویسندهای بود پرکار، اما خاموش و گوشهنشین. اگر اشتباه نکنم، فقط دو بار به مصاحبه و گفتن از خودش تن داد، که دومیاش گفتوگوی مفصل با سعید کمالی دهقان بود در سال ۸۶، وقتی سعید در بیمارستان در کنارش…
اهمیت بهرام صادقی کمکم دارد بر ما روشن میشود. یک دلیلش این است که ما در زمانهای زندگی میکنیم که خیلی شبیه زمانهای است که صادقی تصویر میکرد. من زمانی بهرام صادقی را ملاقات کردم که بهرام صادقی تمام شده بود. بهرام صادقی و…