شب بین کوچههای خاموش و برفی، یخ زده بود و تکان نمیخورد. سگها جایی نزدیک خانه به جان هم افتاده بودند و پارس میکردند. از دور دستها صدای موتورگازی معیوبی سکوت «زورآباد» را به گلوله میبست و پیش میآمد. موتور که نزدیک خانه رسید،…
شب بین کوچههای خاموش و برفی، یخ زده بود و تکان نمیخورد. سگها جایی نزدیک خانه به جان هم افتاده بودند و پارس میکردند. از دور دستها صدای موتورگازی معیوبی سکوت «زورآباد» را به گلوله میبست و پیش میآمد. موتور که نزدیک خانه رسید،…