بعد از گلنار مرا صدا کرد. طبق دستوری که از قبل داده بود باید پنج قدم جلو میرفتم و دست به سینه میایستادم و برای دوربین شکلک درمیآوردم. لبهایم را محکم به هم میفشردم تا خندهام نگیرد. اگر میخندیدم نوک انگشتش را به سمت…
بعد از گلنار مرا صدا کرد. طبق دستوری که از قبل داده بود باید پنج قدم جلو میرفتم و دست به سینه میایستادم و برای دوربین شکلک درمیآوردم. لبهایم را محکم به هم میفشردم تا خندهام نگیرد. اگر میخندیدم نوک انگشتش را به سمت…