زبان‌گرد نگارش و ویرایش

دستت را به من بده یا دستت رو یا دستتو یا دستت‌و یا دستتُ؟

۲۵ دی ۱۳۹۵
چند نکته درباره‌ی شکسته‌نویسی و رای مفعولی

چند نکته در باب شکسته‌نویسی و «را»ی مفعولی

خیلی وقت پیش توی توئیتر بحثی درگرفت در مورد چه جور نوشتن «را» مفعولی در شکل محاوره. این که «دستم را» رو به صورت «دستمُ» و «دستم و» بنویسیم یا ننویسیم. و صدرا محقق از من راهنمایی طلبید. جوابی که نوشتم مفصل بود. به پیشنهاد یک دوست، البته با کلی تأخیر، اون جواب رو به خاطر برخی نکته‌های کلی که توش بود در خوابگرد هم منتشر می‌کنم.

دستم رو بگیر نه دستمُ و نه دستم و!
در رسم‌الخط محاوره‌ای و شکسته‌نویسی نمی‌شه خیلی راحت از «غلط و درست» حرف زد و مرز غلط املایی رو به دقت مشخص کرد. حالا بگذریم از این که از اساس خیلی از چیزهایی که الان می‌نویسیم، در دوره‌های زبانیِ ماقبل غلط املایی حساب می‌شدند! ولی اگه شیوه‌ی نوشتاری من برای برخی دوستان مهمه، من خودم «دستم را بگیر» را در حالت محاوره می‌نویسم «دستم رو بگیر». در متون روایی هم یا به همین صورت ویرایش می‌کنم یا اگر به دلیلی مجبور باشم، در برخی موارد اندک‌شمار که توضیحش فعلاً بماند، اون رو برمی‌گردونم به «دستمو بگیر». در هر حالت، نه می‌نویسم «دستمُ بگیر» نه «دستم و بگیر» نه «دستم‌و بگیر».

این خلاصه‌ی ماجرا. ولی به طور مختصر چند نکته هم در این باره‌ می‌نویسم، شاید به کار برخی دوستان علاقه‌مند بیاد.

کاهش هجا
قواعد رسم‌الخط محاوره‌ای و شکسته‌نویسی به مرور زمان و متناسب با قواعد آوایی و صوری زبان فارسی شکل گرفته و اصولی هم بر اون‌ها حکم‌فرماست که می‌شه ازشون به عنوان شاقول برای تغییر و تحولات جدید استفاده کرد. یکی از این قواعد خیلی مهم قاعده‌ی «کاهش تعداد هجا» در شکسته‌نویسی است. خیلی خلاصه این‌که برخی کلمه‌ها در زبان گفتار تعداد هجاهاشون کم می‌شه، برخی هم نه. «می‌روم» رو بهتره بنویسیم «می‌رم» چون موقع گفتنش یک هجا از اون کم می‌شه، ولی «می‌خوابم» رو باید بنویسیم همون «می‌خوابم» چون موقع گفتنش تعداد هجا همون مقدار باقی می‌مونه. به قول آقای صلح‌جو، این قاعده رو می‌شه به سایر واژه‌ها هم گسترش داد تا به یک قاعده‌ی تقریباً فراگیر رسید. بنا به این قاعده، یکی مثل ایشون می‌گه «را» رو هم بهتره اصلاً نشکنیمش و همون «را» بنویسیم. ولی گوینده و نویسنده‌ی فارسی رو مگه می‌شه به همین راحتی مقید کرد؟ یکیش خود من!

پس چرا «رو» بنویسیم ولی «و» و «ــُـ» ننویسیم؟
معمولاً شناخت جایگاه نحوی ارکان هر جمله از طریق درک معنای جمله رخ می‌ده، ولی برخی موارد اندک‌شمار هم هستند که نشونه دارند. مهم‌ترینش همین «را»ی مفعولیه. از بین بردن صورت «را» کمک به از بین بردن یکی از همین معدود نشانه‌های نحوی ارزشمنده که زبان‌آموزان بعدی رو بیشتر و بیشتر دچار مشکل می‌کنه. پس نوشتن «رو» به جای «و» و «ــُـ» به‌شدت ترجیح داره.

نکته‌ی دیگه، توان ذهنیِ محاوره‌ای خوندن در کنار برخورداری از حافظه‌ی بصری واژه‌هاست، که اغلب فارسی‌خوان‌ها این توان رو دارند. یعنی موقع خوندن متن، هیچ‌کس کلمه‌ها رو یکی یکی نمی‌خونه، بلکه تصویر واژه رو می‌بینه. برای همین هم هست که وقتی توی دل‌تون می‌خونین، سرعت خوندن‌تون خیلی بیشتر از وقتیه که با صدای بلند می‌خونین. در کنارش، هر جمله‌ای کافیه کمی رسم‌الخط محاوره‌ای یا شکسته‌نویسی داشته باشه تا کل اون محاوره‌ای خونده بشه. این نکته رو دست‌کم نگیرین. در این مورد قبلاً در خوابگرد نوشته‌ام و یادداشت مفصلی هم دارم که بعدها خواهید خوند و بیشتر به درد داستان‌نویس‌ها می‌خوره، به‌خصوص در دیالوگ‌نویسی. مثلاً اگه صدرا محقق بنویسه: از بس خوردن، دل‌شون خیلی درد می‌کند. کمتر کسی پیدا می‌شه که اون «می‌کندِ» آخر رو «می‌کند» بخونه. تقریباً همه اون رو توی ذهن‌شون «می‌کنه» می‌خونن.

این دو موضوع رو اگه در نظر بگیرید، یعنی نقش نحوی «را» و همین توان محاوره‌ای خوندن، نتیجه‌اش در مورد شکسته‌نویسی «را» می‌شه این‌که تصویر واژه رو به شکل حداقلی تغییر بدیم و صورتش رو به ‌طور کامل از بین نبریم. ضمن این‌که وقتی طرف بنویسه «دستم رو بگیر»، ما همه توی ذهن‌مون می‌خونیم «دستمُ بگیر». پس بهتره که نه صورت کلمه رو خیلی تغییر بدیم نه خیلی نگران این باشیم  که صورت محاوره‌ایِ یک کلمه عین آوای تلفظ‌شده‌اش باشه. چون اگه به این سمت بخوایم پیش بریم، از زنده‌یاد احمد شاملو سردرمی‌آریم که این آخری‌ها تو ترجمه‌اش هم تشریف رو تشیف می‌نوشت چون معتقد بود تهرانی‌ها «ر» تشریف رو ادا نمی‌کنند! خلاصه این‌که بهتره به قواعدی حداقلی پایبند باشیم تا نه سیخ بسوزه نه کباب

خطای همه‌جاتهران‌پنداری!
و این تازه در لهجه‌ی تهرانیه که مد نظر همه‌ی دوستان بوده. در این گونه موارد درست‌تر اینه که فقط تهران‌مرکزانه به قضیه نگاه نکنیم. این موضوع در برخی موارد خیلی مهمه و اغلب در این مسائل غفلت می‌کنیم ازش. مثلاً در مورد همین «را»ی مفعولی، در گویش مشهدی «ر» اصلاً حذف نمی‌شه و می‌گن «ئی کفش ر بگیر.» این موضوعیه که احمد شاملو هم بهش توجه نداشت و برای همین نتونست در شیوه‌ای که پیش گرفته بود موفق بشه. یا مثلاً در گویشی از لری کلاً ر تبدیل می‌شه به ن!

رعایت یکدستی

یک قاعده‌ی دیگه هم اینه که اگه می‌خوایم چیزی رو باب کنیم، (به هر دلیلی، از جمله سرعت در تایپ کردن مثلاً)، بهتره‌ همه‌ی جوانب رو درنظر بگیریم تا به اصل سودمند «یکدستی» هم وفادار بمونیم. در این مورد خاص می‌شه پرسید که مزیت این‌جور نوشتن چیه و آیا در سایر مواردِ مشابه هم این جواب می‌ده؟ یا نه، بیشتر باعث تشتت می‌شه؟ مثلاً همین «را»، اگه بعد از کلمه‌های مختوم به هجاهای بلند (مثل صدرا، عمو و دایی و حتا خسرو) باشه، حتا در زبان گفتار هم تلفظ «ر» از دست نمی‌ره و مثلاً نمی‌گیم صدرائو دیدم یا عموو (عموُ) دیدم! به قول آقای صلح‌جو، مزیت حفظ املای «را» (و به زعم من «رو») اینه که بیشتر کلمه‌های فارسی با «ها» جمع بسته می‌شن و مثلاً همون دستو یا دستُ رو می‌گیم «دست‌ها رو» یا «دستا رو».

در باب همین پرهیز از تشتت صوری و رعایت حافظه‌ی بصری، می‌شه به شباهت حالت قیدی یا صفتی برخی واژه‌ها با جایگاه مفعولی اون‌ها هم اشاره کرد. مثلاً ریش و ریشو، ترس و ترسو، شکم و شکمو، و… سری رو که درد نمی‌کنه چرا دستمال ببندیم و زمینه‌های اشتباه خوندن رو بیشتر فراهم کنیم؟

شنا بر خلاف جهت

در باب استفاده از «ــُـ» این رو هم خوبه اضافه کنم که رسم‌الخط به‌شدت از رفتار مردم در نوشتن تأثیر می‌گیره. یکی از اصول رفتاری مردم در نوشتن، علاقه به سرعت در نوشتن و شکسته‌نویسی و ساده‌سازی بیشتره. نمونه‌ی بارز اون تنوینه. امروزه حذف علامت تنوین حتا در نوشتارهای رسمی هم کاملاً رایج شده و دیگه کسی نوشتن «مثلا» رو به جای «مثلاً» غلط نمی‌گیره. چرا و از کی حذف تنوین رواج پیدا کرد؟ از وقتی تایپ رواج پیدا کرد و پیدا کردن علامت‌ها کار زمان‌بری بود که هم حوصله می‌خواست هم وسواس! امروزه خیلیا هستن که کلاً از خیر تنوین گذشته‌ان و می‌نویسن مثلن، و خلاص. هیچ بعید نیست مثلاً ده بیست سال دیگه این جور نوشتنِ تنوین حتا اجباری هم بشه! مقصودم اینه که استفاده از علائم، از جمله «ــُـ» به جای «را»ی مفعولی، علاوه بر ایرادهای دیگه که اشاره کردم، کاریه برخلاف طبیعت حرکت موجود در رسم‌الخط. یک‌جور حرکت مذبوحانه!

مجموع این دلایل زبان‌شناختی و نیز ادبی و فرهنگی و فنی (که خیلی مختصر و در حد سواد خودم و حوصله‌ی دوستان طرح کردم) نشون می‌ده که هرچند نوشتن «دستم رو» به صورت «دستمو» بسیار رایجه، «را»ی مفعولی رو، موقع شکسته‌نویسی و محاوره‌ای نوشتن، بهتره یا نشکنیم و همون «را» بنویسیم یا اگر می‌شکنیم، که اغلب دوست داریم بشکنیم، به صورت «رو» بنویسیم نه به صورت «دستم و» و دستمُ».
رضا شکراللهی

پی‌نوشت:
این ملاحظات، همه، در مورد نثر است. در بابِ شعر و ترانه بهتر است وزن و لحن را تابعی از «لهجه» در نظر گرفت و «را» را به‌گونه‌ای نوشت که وزن شعر یا ترانه ایجاب می‌کند. مثلاً هم‌چنان‌که در لهجه‌ی اهوازی می‌گوییم و می‌نویسیم «آغوشته وا کن» در شعر ـ به‌طور خاص ترانه ـ بهتر این است که بنویسیم «آغوشتو وا کن».

تصویر تزئینی از این‌جا

 

 

بازنشر این مطلب فقط با ذکر منبع و لینک دادن به خوابگرد مجاز است.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

۱۵ نظر

  • Reply هدی ۲۷ دی ۱۳۹۵

    در مورد گویش‌های دیگه و به‌خصوص مشهدی، بهتر نیست که به‌جای نوشتن «ر» بی‌نشان «ره» بنویسیم؟ به همون دلیلی که «رُ» نمی‌نویسیم و «رو» می‌نویسیم؟

    • Reply خوابگرد ۳۰ مهر ۱۳۹۹

      پیشنهاد بدی نیست، هرچند وقتی علامتی روی «ر» نباشه، بنا به عادت با کسره خونده می‌شه.

  • Reply سیناا ۷ بهمن ۱۳۹۵

    سلام علیکم آقارضای عزیز٫ خسته نباشی 🙂
    راستش من به صورت دست و پا شکسته، مطالب سایت شما رو مطالعه کردم و خیلی هم خوشم اومد. (اگه هم صلاح می دونی، این رو هم باید بگم{حواسم نبود، داشتم می نوشتم “اینو”} که از طریق سایت متمّم و از طریق نظر یکی از دوستان با سایت شما آشنا شدم)
    سؤالی که قبلاً هم ذهنم رو درگیر کرده بود ولی وقت نشد بپرسم، اینه که چرا حتّی رو به صورت حتّا می نویسی؟
    معنی کلمه های شاقول و مذبوحانه رو هم خیلی خوب درک نکردم. ممنون میشم در حدّ سواد من مختصرتوضیحی بدی.
    موفّق باشی.

    • Reply خوابگرد ۷ بهمن ۱۳۹۵

      سلام بر شما
      کلمه‌های اصالتاً عربیِ بسیاری هستند شبیه «حتی» که صورت نوشتاری‌شان در فارسی عوض شده و آن‌قدر طبیعی است که ممکن است متوجه آن‌ها نباشیم. مثلاً: فتوا (فتوی)، تقوا (تقوی)، اعلا (اعلی)، مبتلا (مبتلا)، شورا (شوری)، هوا (هوی) و… به جز صورت رسمی و سجلی اسامی خاص (مثل موسی و مجتبی و…) نوشتن حتی به صورت حتا در ادامه‌ی رویکرد زبان نوشتار فارسی در این گونه موارد است و ایرادی ندارد. هر چند نوشتن به صورتِ حتی هم غلط نیست. نگران نباشید!
      مذبوحانه هم یعنی هر حرکت و تلاشی که بی‌نتیجه باشد. مثل مرغی کع سرش را کنده باشند و ذبح شده باشد و دست و پای بیخود می‌زند!
      شاقول یا شاغول هم همان ابزاری است که برای تراز کردن دیوارها کاربرد داشت. شامل یک ریسمان و یک قطعه‌ی مخروطی در پایین آن. به صورت مجاز در معنای وسیله‌ی سنجشِ استواری و راستی به کار می‌رود.

  • Reply محمد حسین پاکدل ۸ بهمن ۱۳۹۵

    درود بر شما
    سپاسگزارم از شما جناب شکراللهی عزیز بابت این مقالۀ خیلی خوب و همچنین سایت بی‌نظیری که دارید.
    من متن شما را در جایی (به جان خودم با ذکر منبع!) گذاشتم برای خوانش علاقه‌مندان. یعنی‌ها این‌قدر علاقه داشتن که گشتن از توی همین متن ایرادهایی گرفتن که من جوابی براش نداشتم و گفتم از شخص شما بپرسم. من این تو ایراد را با ذکر دلیلی که برام آوردن اینجا می نویسم تا شما من را راهنمایی کنید.
    اولی‌اش کلمۀ «حتا» بود که شما به همین‌صورت نوشتین. فرهنگستان این مورد را قبول نداره و می‌گه باید «حتی» نوشته بشه. یعنی جزء موارد استثناء هست. در غلط ننویسیم استاد نجفی و استاد انوری هم در فرهنگ‌های درست‌نویسی، اشاره‌ای به اینکه مجاز هستیم به نوشتن «حتا» نکرده‌اند. بالاخره باید یک الگویی باشه که ازش پیروی کنیم یا نه؟ تنها الگوی معتبر (اگر با فرهنگستان نخواهیم لج کنیم!) و در دسترس‌ترینشان «فرهنگ املایی خط فارسیِ» فرهنگستان هست.
    دومی هم استفاده از پسوند «ـانه» برای واژگان عربی هست که مجاز نیست، مثل «مرکزانه» و «مذبوحانه».
    من را به‌خاطر جسارتی که کردم و نوشتم ببخشید. امیدوارم فرصت کنید که این پیام من را بخونید و راهنمایی کنید یا دست‌کم بگید اشتباه می‌کنم یا خیر.

    شاد و سرزنده و پاینده باشید

    • Reply خوابگرد ۱۱ بهمن ۱۳۹۵

      سلام بر شما و ممنون‌ام از لطفی که به من و خوابگرد دارید.
      ایراد گرفتن همه از همه در همه‌ی تخصص‌ها از رسالت‌های بزرگ الهی ماست! 😉
      ولی سؤال کردن خوب است و من موظف‌ام جواب بدهم.
      فرهنگ املای فرهنگستان، با همه‌ی ایرادهایی که دارد، منبع خوبی است برای استناد و پیش رفتن به سمت یکدستی. اما وحی منزل نیست، به‌خصوص برای کسانی که در این زمینه تخصص یا مثل من نیمچه‌تخصصکی دارند.
      من به کسی توصیه نمی‌کنم حتی را حتا بنویسد، اما خودم می‌نویسم تا به سمت یکدستی بیشتر پیش برویم. هم‌چنان که الان دیگر کمتر کسی پیدا می‌شود که مثلاً فتوا و شورا و تقوا و نظایر این‌ها را فتوی و شوری و تقوی بنویسد. معتقدم جز در اسامی خاصِ سجلی و اندک واژه‌های عربی که مهجورند ولی گاهی کسانی استفاده می‌کنند (مثل الی)، لزومی ندارد الف مقصوره را به رسم‌الخط عربی بنویسیم.
      دقت کنید که پای غلط و درست در میان نیست. نه حتی را غلط املایی می‌دانم نه حتا را.

      آن دومی از بیخ حرف نادرستی است. گویندگان یک زبان، واژه‌هایی را از زبان‌های دیگر می‌گیرند و معنا و کاربرد یا حتا صورت آن را عوض می‌کنند. صفت نسبی و قید ساختن با برخی پسوندها از اندک امکانات خوب زبان ماست که دلیلی ندارد موقع ساخت به «ریشه‌ی غیر فارسی داشتن» آن ملتزم باشیم. به‌خصوص وقتی با این کار به معنایی می‌رسیم که اصلاً با آن واژه در آن زبان مبدأ وجود ندارد. این حرف من نیست، حرف تازه‌ای هم نیست. نمی‌دانم به چه اگر استناد کنم دوستان شما می‌پذیرند. دهخدا خوب است؟ نگران نباشید.

  • Reply زهرا فرهادی‌مهر ۶ اسفند ۱۳۹۵

    سلام آقای شکراللهی.
    ممنون بابت این متن مختصر و مفید. بسیار خوب بود و استفاده کردم. بارها و بارها درباره‌ی نوشتن شکل‌های متفاوت «را» با دوستان حتی ویراستارم! کلنجار رفتم، اما نمی‌دونم چه اصراری به نوشتن «و» و «_ُ» به جای «را» یا «رو» دارن! با خوندن این متن فکر می‌کنم حالا دلیل کافی و وافی برای مجاب‌کردنشون دارم. متشکرم از شما. پاینده باشید. قلمتان سبز.

    • Reply خوابگرد ۶ اسفند ۱۳۹۵

      خوشحالم که این که را گفتید. درود.

  • Reply اندر پیچ و خم شیوۀ درست نوشتن کلمات - دست نوشته های سینا شهبازی ۱۴ آبان ۱۳۹۶

    […] را دارید (که امیدوارم داشته باشید)، نیم‌نگاهی به این نوشتۀ آقای ویراستار […]

  • Reply کاوه لاجوردی ۱۹ بهمن ۱۳۹۷

    سلام.

    خیلی خوب و مفید است که موضوع را این‌طور بررسی کرده‌اید. برای من روشنگر است، و ممنون‌ام.

    شاید بجا باشد که مشخصاً و جداگانه درباره‌ی شعر هم بنویسید–مثلاً شعرِ جنتی‌عطایی را چطور بنویسیم:

    “آغوشت رو وا کن، قلبِ من رو دریاب”، یا
    “آغوشتو وا کن، قلبِ منو دریاب”،
    یا طوری دیگر؟

    • Reply خوابگرد ۲۰ بهمن ۱۳۹۷

      سلام برادرجان
      اتفاقاً بهش فکر کرده بودم، ولی یادم نمی‌آد چرا واردش نشدم.
      به‌نظرم می‌رسد وزن و آهنگ شعر را می‌توان تابعی از لهجه در نظر گرفت، و هم‌چنان‌که مثلاً در لهجه‌ی اهوازی می‌گوییم و می‌نویسیم «آغوشته وا کن» در شعر ـ به‌طور خاص ترانه ـ شاید درست‌تر این باشد که بنویسیم «آغوشتو وا کن».

  • Reply داوود*** ۲۹ مهر ۱۳۹۹

    ببخشید ای این دوتا کدوم درسته؟
    کی خسته ست ؟
    کی خستست ؟
    ممنون ج بدی

    • Reply خوابگرد ۲۹ مهر ۱۳۹۹

      در این مورد بهتره همون «کی خسته است» بنویسیم.

  • Reply امیر ۲۷ دی ۱۴۰۰

    سلام متنتون عالی بود و تقریبا با سلیقه من میخونه
    من خیلی گشتم ولی نتونستم این وسواسم رو بر طرف کنم ممنون میشم راهنماییم کنید
    تو یه متن محاوره و شکسته کلمه ( او ) چطور به کار ببرم؟
    چند نمونه جمله:
    ۱-می‌خواستم اونو نادیده بگیرم
    ۲-ولی من و او تنها آدم‌های حاضر در آنجا بودیم
    ۳-او هم پشتش به من بود
    به نمونه ۱ و ۲ دقت کنید گمون میکنم یکم زشته که یه جا ( اون ) باشه یه جا ( او)
    و نمونه ۳ میشه (اونم) (اون هم) به کار برد
    همچنین نظر شما در مورد کلمات (اونجا) (آنجا) و (تو-توی) (در) چیه؟
    ممنون میشم نظرتون رو بگید

    • Reply خوابگرد ۵ بهمن ۱۴۰۰

      من فکر می‌کنم «اون رو» را خواننده خودش «اونو» می‌خواند و لازم نیست «ر» حذف شود. ضمن این‌که فراموش نکنید «ن» در «اون رو» یا «اونو» مال ضمیر «آن» است نه «او». 🙂

    شما هم نظرتان را بنویسید

    Back to Top