خوابگرد قدیم

منتظران پرتوقع

۲۹ مهر ۱۳۹۳

شیرینی زبان ـ ۳
این روزها همه یا انتظار می‌کشند یا از هم انتظار دارند. مثلاً مردم منتظر نتیجه‌ی مذاکرات ۵+۱ هستند و در عین حال از دولت انتظار دارند اوضاع اقتصادی و اجتماعی‌شان زودتر روبراه شود. کل ایران در انتظار باران است و دولت هم از تهرانی‌ها انتظار دارد در مصرف آب صرفه‌جویی کنند. این وسط، هوشنگ ابتهاج هم هنوز با دل غریب‌مانده‌اش نجوا می‌کند که نه غمی دارد، نه غمگساری. همایون شجریان هم هی دل به دل ابتهاج می‌دهد و آهِ ما را درمی‌آورد که «نه به انتظار یاری، نه ز یار انتظاری». اینکه منتظر باشی، ممکن است به سادگی بگذرد یا به دشواری. مثلاً همان انتظار کشیدن عاشق، از سخت‌ترینِ کشیدنی‌ها ست، البته اگر در این روزگار از عشق و عاشقی چیزی مانده باشد. با این سرعت و فشردگی زندگی امروز، آدم نهایت می‌تواند منتظر اتوبوس و مترو یا تاکسی بماند، یا خیلی که مرد باشد، منتظر سررسیدِ گرفتن یارانه‌ها. و اِلا به قول مولانا «ای برادر عاشقی را درد باید، درد کو؟»

انتظار

انتظار کشیدن همان چشم‌به‌راهی ست و امیدواری. این انتظار از نوع آرزوکردن است و گاهی از جنس توقع داشتن، که به شکل «انتظار می‌رود» هم به کار می‌رود. مثلاً در این تیتر همین روزنامه‌ی اعتماد که «از سرپرست وزارت علوم انتظار می‌رود ادامه‌دهنده‌ی سیاست‌های دولت باشد» از امری مطلوب حرف می‌زنیم که دوست داریم اتفاق بیفتد. اما این تیتر روزنامه‌ی همشهری چی؟ «انتظار می‌رود در ۱۰سال آینده، تعداد موارد جدید سرطان دو برابر افزایش یابد.» افزایش شمار سرطانی‌ها، آن هم در حد دو برابر از خواسته‌های آن‌ها ست؟ امیدوارند که چنین شود؟ یقیناً نه.

مثالی دیگر می‌زنم. کیهان تیتر می‌زند: «وقتی ۹۵ درصد فیلم‌ها در ایران با پول بیت‌المال ساخته می‌شوند، انتظار می‌رود که فیلم‌ها در خدمت آرمان‌های نظام باشند.» این «توقع» برادران کیهان از سینماگران است. آرزو و خواسته‌ی مطلوب آن‌ها ست که با «انتظار می‌رود» بیان کرده‌اند. اما اگر تیتر بزند: «انتظار می‌رود که شمار کشته‌شدگان انفجار معدن به ۳۰۰ تن برسد»، آیا افزایش شمار کارگران کشته‌شده در معدن هم خواسته‌ی قلبی کسانی ست که این تیتر را می‌زنند؟ یقیناً نه. پس حس ناخوشایندی که با خواندن این جور تیترها به شما و هر خواننده و شنونده‌ی دیگری دست می‌دهد، از چیست؟

نکته این است که در این موارد منفی و ناخوشایند، «احتمال و پیش‌بینی» را هم به زور در ترکیب «انتظار می‌رود» چپانده‌ایم. بیشترین تکرار خوشایند و ناخوشایند این ترکیب در خبرهای هواشناسی ست. اینکه «انتظار می‌رود هوای تهران فردا بارانی باشد» خوشایند است چون معنای امید و آرزو می‌دهد، اما «انتظار می‌رود تا ده روز آینده هیچ بارانی نیاید» به همان معنای «احتمال می‌رود» یا «پیش‌بینی می‌شود» است که فقط در رسانه‌ها استفاده می‌شود. وگرنه از زبان چه کسی دور و بر خودتان شنیده‌اید که به جای اینکه بگوید «فلان بیمار احتمالاً می‌میرد» بگوید «منتظریم فلان بیمار بمیرد؟»

انتظار را در سه معنا به کار می‌بریم: چشم‌به‌راهی که بیشتر مخصوص همان عشاق قدیم است؛ توقع داشتن که عشاق امروز بیشتر با آن خو گرفته‌اند؛ احتمال دادن و پیش‌بینی کردن در امور خوشایند که همه از آن استفاده می‌کنیم. و البته یک معنای چهارم در باب احتمال و پیش‌بینیِ امور ناخوشایند، که افتخار استفاده‌ از آن مخصوص رسانه‌های عمومی ست؛ نه به ما ربط دارد نه به هوشنگ ابتهاج و همایون شجریان که تا  هنوز عاشق بود، چه خوب می‌خواند: چه غریب ماندی ای دل! نه غمی، نه غمگساری / نه به انتظار یاری، نه ز یار انتظاری

بازنشر از ستون هفتگی صفحه‌ی آخر روزنامه‌ی اعتماد [+]

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top