خوابگرد قدیم

دیگِ جوایز ادبی و سر سگ!

۱۷ آبان ۱۳۸۹

فکر کنم دیگر وقتش رسیده باشد، برای این که:
:: جوایز ادبی، هر سال به «همه‌ی» آثار منتشرشده،‌ جایزه‌ی نخستِ مشترک بدهند. یا،
:: به تعداد کتاب‌های هر سال، جایزه‌ی ادبی برگزار شود، در هر جایزه هم فقط یک کتاب با خودش رقابت کند و همان هم نامزد و بعد هم برنده شود. یا،

:: به دلیل سانسور شدید دولتی، همه‌ی جوایز ادبی به احترام آثار مجوزنگرفته و آثار مجوز‌گرفته‌ی اصلاح‌شده و خصوصاً به احترام همه‌ی رمان‌ها و مجموعه‌داستان‌های برتر نوشته‌نشده، تا اطلاع ثانوی تعطیل شوند. یا،
:: همه‌ی نویسندگان آثار هر سال، و نیز نویسندگان آثار سال‌های قبل و بعد، در همه‌ی جوایز ادبی ارزیاب یا داور شوند و امتیاز یا رأی هر یک هم برابر رأی «مجموع» دیگر داوران محسوب شود. یا، 

:: با یک اقدام انقلابی، از حکومت رسماً درخواست شود که همان‌گونه که طومار فتنه‌گران سبز را قاطعانه درهم پیچیدند، با صرف هزینه‌ای بسیار اندک و باسرعت، تکلیفِ «مشتی کوتوله‌ی […] باندباز پوپولیستِ انحصارطلبِ […] تمامیت‌خواهِ همکار سانسورچی ِ قبادوز ِتاریک‌ذهنِ […] مریض ِ کاهدان‌زنِ جایزه‌برگزارکن ِقلابی ِ نان‌به‌هم‌قرض‌بده‌ی ادبیات‌ندانِ بی‌سوادِ […] مبتذلِ فاسد‌الاخلاقِ بازاری‌نویس ِ برج‌عاج‌نشین ِ تعیین‌تکلیف‌کن ِمفت‌خور ِ […]» را نیز روشن کنند و دامان «والا و مقدس و به تکامل‌َرسیده‌ی» ادبیات داستانی ایران و جامعه‌ی «پیغمبرنشان» ادبی ایران را از لوث وجود آن‌ها پاک و مطهر کنند.

پ.ن:
:: از آخرین باری که گلو پاره شد از شعار «مرگ بر دیکتاتور»، چه‌قدر می‌گذرد؟!

:: منتقدان دلسوز، حتا آن‌هایی که از سر بی‌خبری از جزییاتِ شیوه و روندِ داوری جوایز غیردولتی ـ با هر ایراد احتمالی ـ سخن می‌گویند، مخاطبِ این یادداشت نیستند.

::هر قدر از خواندن همین داستان‌های نیمه‌جان ایرانی و نیز ویرایش داستان لذت می‌برم، از حاشیه‌های تمام‌نشدنی این فضا حالم به هم می‌خورد و از پرداختن به آن‌ها پرهیز می‌کنم. اگر می‌بینید در لینکده‌ی خوابگرد نشان چندانی از این موارد نیست، هم از این رو ست.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top