خوابگرد قدیم

دو کتاب تقریباً تازه

۲ آبان ۱۳۸۷

مرگ‌بازی پدرام رضایی‌زاده
مرگ‌‌بازی ـ پدرام رضایی‌زاده«مرگ‌بازی» پدرام رضایی‌زاده را حالا دیگر اهل وبلاگستان، جملگی می‌شناسند و بازخوردهای عموماً مثبتِ بسیاری هم در میان وبلاگ‌ها داشته است. مجموعه‌داستان نخستِ رضایی‌زاده را دوست دارم، نه فقط از آن رو که قدم به قدم شاهد آفرینش‌اش بوده‌ام که، بیش‌تر به خاطر این که در عین برخورداری داستان‌های مجموعه از مضمونی واحد، هر یک زبان و روایتی دیگرگونه دارند و بر خلافِ بیش‌تر مجموعه‌های نخستِ نویسندگان جوان، از فرط تکرار در نگاه، زبان و نوع روایت، اصلاً ملال‌انگیز نیست که، لذت‌بخش هم هست. گفتم که در باره‌ی معرفی این کتاب جای حرف چندانی نمانده، و مایل‌ام به دو نکته‌ در حاشیه‌ی این کتاب و نویسنده‌اش اشاره کنم.

نخست این که، جدای از اسفناکی شمارگان کتاب در ایران که برای مجموعه‌داستان کم‌تر از دو هزار تاست، چاپ نخستِ «مرگ‌بازی» در مدت‌زمانی کوتاه به پایان رسیده و نزدیک است که رضایی‌زاده خبر چاپ دوم آن را هم در وبلاگ‌اش بنویسد و خوشحال‌ترمان کند. این، برای من یک نشانه است؛ نشانه‌ی این که کارکردهای اجتماعی وبلاگستان، با همه‌ی آفت‌های ناگزیرش، بیش از پیش در حال رخ نمودن است. اقامتِ چندساله‌ی پدرام در وبلاگستان و حضور فعال و تعامل گسترده‌اش در این فضا، در کنار پیش‌شرطِ مهم «ارزشمند بودن» اثرش، بی‌آن‌که پدرام هیچ جار و جنجالی در وبلاگ‌اش به راه بیندازد، باعث شد چاپ نخستِ کتاب‌اش در مدت زمانی کوتاه به پایان برسد. و باید داستان‌نویس باشید تا اهمیتِ چنین اتفاقی را به‌درستی درک کنید؛ به‌خصوص که این کتاب، مجموعه‌داستان باشد نه رمان، و نخستین اثر یک نویسنده باشد نه دومین و چندمین اثر. از این رو، به پدرام رضایی‌زاده تبریک می‌گویم.

دیگر این که، در بیش‌تر یادداشت‌های وبلاگ‌نویسان در باره‌ی کتاب او، به موضوعی خاص اشاره شده بود که توجه من یکی را خیلی جلب کرد. همسایگان وبلاگی پدرام که عموماً از هم‌نسلان او (متولدان دهه‌ی شست) هستند، بیش‌تر، از احساس نزدیکی خود با نوع نگاه و گاهی نوع روایت (و حتا زبان) داستان‌ها نوشته‌اند. دستِ‌کم اکنون، هیچ حرفی در این‌باره در حدِ گفتن ندارم، ولی گمان می‌کنم این نکته برای آن‌دسته از داستان‌نویسان نسل‌های دیگر که به مخاطب‌شناسی آثارشان اهمیت می‌دهند، جای درنگ دارد.

نقشه‌هایت را بسوزان
نقشه‌هایت را بسوزان ـ مژده دقیقیکتابی که از امشب برای مطالعه دست گرفته‌ام، مجموعه‌ای از ۹ داستان خارجی ست در بیش از ۲۰۰ صفحه، با ترجمه‌ی مژده دقیقی.  پیش از این، در کتابخانه‌ی خوابگرد داستان زیبایی را از «ادم هزلت» با نام «دلبستگی» با ترجمه‌ی او منتشر کرده‌ام که قرار بود در همین مجموعه منتشر شود، اما هنگام صدور مجوز، از کتاب حذف شد. این داستان را بخوانید. توضیح پشت جلد این کتاب را هم برای معرفی آن، در این‌جا می‌آورم:

کتاب حاضر، سومین مجموعه از داستان‌های برگزیده‌ی معاصر است که به این شیوه با ترجمه‌ی این قلم منتشر می‌شود. پیش از این، نمونه‌هایی از این داستان‌ها در دو مجموعه‌ی «این‌جا همه‌ی آدم‌ها این‌جوری‌اند» و «مشقت‌های عشق» ارائه شده بود. نه داستان این مجموعه بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ در نشریات امریکایی و کانادایی منتشر شده‌اند، و در میان نویسندگان آن‌ها، «جویس کرول اوتس» و «استیون کینگ» نام های آشناتری‌اند. داستان‌ها از نظر سبک و شیوه‌ی روایت متنوع‌اند و مضامین متفاوتی دارند، ولی وجه اشتراک آن‌ها مسائل انسان امروز است، مسائلی چون عشق، تنهایی، بیگانگی، فروپاشیدن خانواده، مهاجرت، جنگ، بیماری، و دغدغه‌ی مرگ و جاودانگی.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top