خوابگرد قدیم

یک پرسش از فریدون جیرانی

۱۳ شهریور ۱۳۸۷

سریال «مرگ تدریجی یک رؤیا» اولین سریالِ فریدون جیرانی ست که اتفاقاً واکنش‌های منفی زیادی را هم در میان اهل قلم و روشنفکران برانگیخته. من، جز تیتراژ  و چند دقیقه از یک قسمتِ این سریال را ندیده‌ام، ولی گفت‌وگوی دو روز پیش جام جم با فریدون جیرانی را در باره‌ی آن خواندم. روشن است که هیچ نقد و نظری نمی‌توانم در باره‌ی داستانِ آن بدهم، ولی توضیحات متناقض جیرانی در باره‌ی فیلمنامه‌ی سریال، مرا با پرسشی در همین باره روبه‌رو کرد.

جیرانی گفته: “طرح اولیه‌ی سریال را فرهاد علیزاده آهی نوشته بود…”
“آقای آرمان زرین‌کوب طرح و فیلمنامه را به من داد تا برای ساخت تصمیم بگیرم. قبول کردم به شرطی که بتوانم طرح را تغییر بدهم…”
“… جلسه گذاشتیم. در این جلسه فکر کلی تغییرات طرح را مطرح کردم که پذیرفتند. با فکر من علیرضا محمودی طرح تغییر‌یافته را نوشت. طرح، مورد تایید قرار گرفت و از طریق آقای میرمیران به آقای ارگانی [مشاور ارشد فیلمنامه] وصل شدیم و آقای سیفی‌آزاد به عنوان مشاور فیلمنامه، کنارمان قرار گرفت…”
“بازنویسی کردن فیلمنامه توسط کارگردان طبیعی است، اما من در این بازنویسی کلیت را حفظ کردم و بیش‌تر روی جزئیات کار کردم.”
“… بازنویسی سریال به‌خصوص در بخش‌های ایران را می‌توانم حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد ذکر کنم که بیش‌تر در جزئیات بوده یا چیزهایی بوده که آن‌ها را به قصه اضافه کرده‌ام…”

پرسش من از فریدون جیرانی این است که، چرا در خبرهای رسمی اولیه که تا پیش از شروع پخش سریال منتشر می‌شد، نام فریدون جیرانی، با عنوان فیلمنامه‌نویس یا بازنویس فیلمنامه ذکر می‌شد، ولی هنگام پخش، فریدون جیرانی نام خود را از تیتراژ برداشت؟ و اگر در نگارش و بازنگارشِ متن‌ها، تا این حد از مشاور استفاده شده  و تا این اندازه (۳۰ تا ۴۰ درصد) فقط به دست کارگردان بازنویسی انجام گرفته، چرا در تیتراژ، نام علیرضا محمودی به تنهایی به عنوان فیلم‌نامه‌نویس آمده و چرا فریدون جیرانی اصرار دارد که مسئولیت فیلمنامه (خوب یا بد) را با ظرافت به گردن او بیندازد؟ اگر فریدون جیرانی این قدر به آن‌چه در این سریال انجام داده، معتقد است و از آن این‌گونه دفاع می‌کند، چرا تلاش می‌کند نشان افتخار بازنویسی فیلمنامه را، آن هم با مشاوره‌ی آقای ارگانی، این‌قدر فروتنانه و باورناپذیر از سینه‌ی خود دور کند؟!

به نظرم می‌رسد ستم بر «نویسنده» و «نویسندگان» در این دیار به یک سنت تبدیل شده و دامنه‌ی آن حتا به عرصه‌ی نویسندگی برای تلویزیون هم کشیده شده است. موفقیت‌های سریال‌های تلویزیونی و نیز سینمایی بی‌درنگ و بی چون و چرا، عموماً به پای کارگردان‌ها گذاشته می‌شود، ولی هر جا قرار است پای اعتراض و  قربانی‌دادن در میان باشد، «نویسنده» مظلوم‌ترین عنصر ماجرا ست؛ به‌خصوص در تلویزیون که اگر اندکی با ساز و کار سریال‌سازی در آن آشنا باشید، می‌دانید که در فرایند طراحی و نگارش و ساخت نیز، بدبخت‌ترین موجود یک کار، نویسنده است!

آن‌چه مبنای پرسش من قرار گرفته، فقط شواهد رسمی و رسانه‌ای ست، چه، اگر قرار بود بر اساس خبرهای غیررسمی و شنیده‌ها در این باره حرفی بزنم، فریدون جیرانی باید به پرسش‌های بسیار بیش‌تری پاسخ می‌گفت… و خداوند بر همه چیز آگاه است!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top