مردی هیزم برای فروش به شهر میبرد. ملّا به او رسیده، پرسید: “این حطبِ مرتب بر حمار اسوداللّون را هر رطل شرعی به چند درهم در معرض بیع درمیآوری؟” مرد نگاهی کرده، به او گفت: ” اگر هیزم میخواهی بخری، هر من سی درهم؛ و اگر دعا هم میخواهی بخوانی، برو مسجد.”
کتاب ملانصرالدین ـ بیپژن اسدی ـ صفحهی ۱۵۳
بدون نظر