خوابگرد قدیم

داستان کوتاه: پیچیدگی‌های ناپیدا

۲۱ مرداد ۱۳۸۲

گزارش نود و پنجمین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه

اشاره: نشست‌های ادبی و فلسفی “کتاب ماه ادبیات و فلسفه”، درحال حاضر منظم‌ترین و معتبرترین نشستی‌ست که با همت آقای محمدخانی و همکارانش و نیز همدلی نویسندگان و منتقدان روزبه‌روز رونق بیش‌تری پیدا می‌کند و کار به جایی رسیده که در برخی جلسات آن، جای نشستن برای همه نیست.

با همکاری آقای محمدخانی رئیس دفتر “کتاب ماه ادبیات و فلسفه” و همین‌طور تلاش مهربانانه‌ی خانم دامیار مدیر داخلی این دفتر، از این پس گزارش فشرده‌ی این نشست‌ها را می‌توانید با فاصله‌ی یکی دو روز از برگزاری نشست در خوابگرد بخوانید. این که گزارش‌های بعدی مشروح‌تر باشد یا فشرده‌تر، با نظر شماست که بگویید.

 

رسمی‌ست میان غالب قصه‌نویسان ایرانی که قصه‌نوشتن را با داستان کوتاه شروع می‌کنند. به‌نظر می‌آید جامعه‌ی خوانندگان هم میانه‌ی بهتر با داستان کوتاه پیدا کرده باشند. با این حال در تعریف اصولی داستان کوتاه، هنوز نکات مبهمی برای خیلی‌ها وجود دارد که جای بحث و بررسی بسیار دارد. نودوپنجمین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه با موضوع «داستان کوتاه: پیچیدگی‌های ناپیدا» به همین نیت روز ۲۱ مردادماه در خانه‌ی کتاب برگزار شد و مصطفی مستور، حسین پاینده و حسین سناپور این موضوع را به بحث گذاشتند. [متن کامل گزارش]

 

مصطفی مستور

نحوه‌ی شکل‏گیری داستان کوتاه موضوع بخشی از صحبت‌های  مصطفی مستور بود که گفت:

داستان کوتاه در اوایل قرن نوزدهم با داستانهای ادگار الن‏پور در امریکا و گوگول در روسیه، متولد شد. وجه تمایز داستان‌های پو و گوگول این بود که تأکید و تمرکز پو در داستان‏نویسی برارائه‌ی یک طرح قوی بود و شخصیت‌ها در درجه‌ی دوم اهمیت قرار داشتند. اما گوگول برخلاف او به شخصیت‌ها می‏پرداخت و طرح در آثارش کم‏رنگ‏تر بود. این تمایز بعدها با ظهور آنتوان چخوف و گی‏دوموپاسان بیشتر شد. در عین حال نخستین نظریه‏پرداز داستان کوتاه، ادگار الن‏پو محسوب می‏شود. او برای نخستین‏بار  تعریفی از داستان‏ کوتاه ارائه کرد که گرچه تعریفی پر از تکلف و تصنع بود و تقریباً خودش تنها رهرو آن باقی ماند اما از حیث تاریخی شایان توجه است. پو معتقد بود که داستان کوتاه بر محور «تأثیر واحد» شکل می‏گیرد و نویسنده باید از همان ابتدا تمام عناصر و کلمات داستان خود را به منظور القاء یک تأثیر کلی و یگانه که سایر تأثیرات داستان کوتاه نسبت به آن از اهمیت کمتری برخوردارند، شکل دهد و داستان را بنویسد.

 

اما در باب دلایل پیدایش داستان کوتاه در اوایل قرن نوزدهم:

به نظر می‏آید داستان کوتاه به دنبال یک ضرورت تاریخی و اجتماعی به وجود آمد. انقلاب صنعتی و پیدایش ماشین و تفوق و تسلط مؤلفه‏ای به نام سرعت بر تمام ارکان و وجوه زندگی انسان، نویسندگان را به نقطه‏ای رساند که احساس کردند برای بیان نظریات و حرف‌های خویش به راه‏های میان‌بر نیازمندند. بنابراین به ابداع داستان کوتاه دست زدند.

به لحاظ شخصی و فردی داستان کوتاه محصول فشاری است که بر روح نویسنده وارد می‏شود و او برای رهایی از این فشار نیازمند منفذ است که این منفذ در داستان کوتاه شکل می‏گیرد. گویا نویسنده با نوشتن داستان‏ کوتاه از یک فشار عظیم روحی رهایی می‏یابد. اما در رمان این طور نیست، چون فشار نمی‏تواند به صورت مستمر ادامه یابد. شاید به همین سبب است که داستان کوتاه را به برش عرضی و رمان را به برش طولی تشبیه کرده‏اند.

 

حسین پاینده

دکتر حسین پاینده هم درباره‌ی تمایز داستان کوتاه با حکایت و رمان صحبت کرد:

داستان کوتاه از کوتاه‏ترین شکل روایت، یعنی حکایت، این‏گونه متمایز می‏شود که ساختار معینی دارد و شخصیت‏پردازی آن همراه با پیچیدگی‌ست. هم‌چنین از زاویه دید، استفاده‌ی مناسبی می‏کند. تفاوت داستان کوتاه با بلندترین شکل روایت یعنی رمان در این است که داستان کوتاه هدفی ساده‏تر دارد و آن آشکار کردن جنبه‏ای از یک شخصیت است؛ برخلاف رمان که تحول یک شخصیت را با وقایع متعدد و در دوره‏ای طولانی می‏خواهد نشان دهد.

 

به‌کارگیری استعاره‌ی تصویر در داستان کوتاه، موضوع بخش دیگری از حرف‌های دکتر پاینده بود:

داستان کوتاه غالباً به نحو معنا داری یک تصویر از زندگی نامیده می‏شود. این قیاس بین ادبیات و نقاشی کاملاً به‌جاست. خواندن یک داستان کوتاه همان احساسی را درخواننده برمی‏انگیزد که بیننده‌ی تابلوهای امپرسیونیستی پس از دیدن چنین تابلویی دارد. در عین حال که یک پدیده‌ی ارزشمند از حیث زیباشناختی در مقابلش قرار دارد، اما نیمه تمام است. داستان کوتاه نیز یک برشی از زندگی است و کامل نیست.

این تناقض ماهوی یعنی از سویی میل به کمال کردن و از سوی دیگر همواره ناقص بودن، نوعی تعامل بین خواننده و اثر ادبی ایجاد می‏کند که هدف آن برانگیختن تفکر در خواننده است. در نقاشی‌های امپرسیونیستی، اشیاء شکل معینی ندارند و سطوح‌شان برحسب اصل واقع‌نمایی تصویر نمی‏شوند. بلکه برداشت یا تأثیر لحظه‏ای نقاش از یک منظره هستند که بازآفرینی شده است. نویسندگان داستان کوتاه نیز به طور خودآگاه به نقاشی توجه داشتند.

 

دکتر پاینده به مشابهت داستان کوتاه با عکاسی هم اشاره کرد:

بعد از نقاشی امپرسیونیستی آن‌چه بیش‌ترین تأثیر را بر داستان کوتاه گذاشته، عکاسی‌ست. کار یک عکاس با یک نویسنده‌ی داستان کوتاه تفاوتی ندارد. ما دو نوع عکس داریم: عکسی که خودآگاه و تعمدی گرفته می‏شود و عکسی که بدون تأمل گرفته می‏شود. عکس بدون تأمل نوعی پرتوافشانی بر یک موضوع است که نیازمند شرح و بسط نیست. هنر نویسنده‌ی داستان کوتاه نیز عبارت است از آفرینش تصاویری که شرح و توضیح ندارند و تنها در ذهن خواننده بسط می‏یابد. داستان‏نویس درست همانند یک عکاسِ بدون تأمل باید فرصت‌طلب باشد و تیزبینانه به موضوعات مربوط به روابط میان آدم‌ها توجه کند.

 

حسین سناپور

حسین سناپور نیز بیش‌تر درباره‌ی تنوع در داستان کوتاه و تحولات آن صحبت کرد:

داستان کوتاه از بدو پیدایش، با تنوع همراه بود. از آن زمان تاکنون، تحولات داستان کوتاه بسیار بیش‌تر از رمان بوده است. طبعاً به جز عوامل متعددی مثل کوتاهی زمان نوشتن و سهولت انتشار، عامل مهم و تعیین‏کننده‌ی سهولت فرم‏پذیری نقش بسیارمهمی در این تحولات داشته است. به نظر می‏رسد انواع داستان‏های افرادی چون کافکا، بورخس،‌ مارکز و حتی بکت با وجود تفاوت‌های عمیق، ادامه‌ی کار آلن پو است چرا که همگی به ترس‌ها و کنجکاوی‌های عمیق بشر در مقولات مجرد و مفاهیم ازلی و ابدلی زندگی انسان می‏پردازند. داستان‏های جویس، فاکنر، وولف، کازوئوایشی گورو هم ‏چون به تنهایی و انزوای فرد زیربار تحولات زندگی معاصر می‏پردازند، از تبار داستان‌های گوگول هستند. داستان‏های همینگوی، اشتاین بک، ارسکین کالدول و یوسا را هم می‏توان ادامه‌ی ‌داستان‌های دوموپاسان دانست به این اعتبار که شخصیت‌های این داستان‏ها در جدال دائمی با جامعه‌ی خود هستند و سعی دارند با تغییر دادن مناسبات اجتماعی جایگاه خود را نیز تغییر بدهند، گرچه شکست می‏خورند.

 

سناپـور هم‌چنین به بیژن نجدی، بهنام دیانی، کورش اسدی، ابوتراب خسروی، محمدرضا کاتب، محمدرضا صفدری، علی خدایی و شهریار مندنی‏پور به عنوان تعدادی از مطرح‏ترین نویسندگان داستان کوتاه در دهه‌ی هفتاد اشاره کرد و آثار آن‌ها را از حیث مشابهت با آثار آلن پو، دوموپاسان و گوگول سنجید و درباره‌ی هوشنگ گلشیری گفت:
پیچیده‏ترین داستان‌ها به گواه تنوع، تفاوت و چندوجهی بودن به هوشنگ گلشیری تعلق دارد.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top