رضا شکراللهی: دیروز در توئیتر نوشتم «مجموع تیراژ روزنامههای ایران ۹۰۰ هزار نسخه است. یعنی هر ۸۸ نفر یک نسخه. در ژاپن، هر ۲ نفر یک نسخه. تأثیر ارتباطات مدرن بهانه است، امان از استبداد!»
دوستانی خرده گرفتند که نتیجهگیریام در مورد تیراژ مطبوعات روی هواست و مزخرف بافتهام. خب در یکی دو توئیت ۱۴۰نویسهای که نمیشود همه چیز را گفت. در همین وبلاگ یا تلگرامش هم، متنی اگر بگذاری که از یکی دو پاراگراف بیشتر باشد، تنها نصیبش از توجه مخاطب همان لغزیدنِ سریعِ سرانگشت مبارک اوست.
با این حال، باید این توضیح را میدادم که آن توئیت و آن نتیجهگیریِ تکجملهای واکنشی همدلانه بود به یادداشتی از دکتر محسنیان راد دربارهی تیراژ مطبوعات که در روزنامهی اعتماد خواندم. خلاصهی ضدِ لغزیدنش این است:
محسنیانراد: عواملی که تیراژ مطبوعات کاغذی را به چنین وضعیتی رسانده، دو دسته است. دستهی اول علل مزمن و ریشهدار است و دستهی دوم هم علتهای جدید و مدرن و البته کمی جهانی.
در توضیح دستهی اول سه نکته قابل توجه است.
ـ نکتهی اول اصل استبداد است؛ استبدادی که من محقق واژه دیگری نمیتوانم برای آن پیدا کنم.
ـ نکتهی دوم این مشکلات نگاه سنتی حکومتداران به رسانه و نوع توقع و استنباط آنها از رسانه است.
ـ سومین نکته هم تصور مدیران از ماهیت رسانه است. در واقع مدیران معتقدند که باید از مردم، دولت، نظام و… دربرابر هر اتفاق و هجمهای مراقبت کنند و برای این مراقبت و پیشگیری، تمام آنچه را توسط رسانهها منتشر میشود نوعی خطر محسوب میکنند.
اما دستهی دوم همان گسترش دسترسی به اطلاعات و ابزار مدرن اطلاعرسانی و خوانش است. اتفاقی که نه تنها دربارهی تیراژ مطبوعات کاغذی که درباره کتابها هم رخ داده و آنها را آسیبپذیر کرده است، که اگر بخواهیم واقعبینانه با آن برخورد کنیم، نه تنها پژوهشگران و کارشناسان رسانههای ایرانی که حتا پژوهشگران خارجی هم همچنان نمیتوانند با قطعیت درباره آن صحبت کنند و نظری دهند.
این دستهی دوم تا آنجا که پژوهشهای سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ کارشناسان جهانی را مطالعه کردهام، این سردرگمی جهانی است و خاص ما نیست. ما همچنان نمیدانیم که آخر و عاقبت کاغذ چیست و آیا زمانی به کلی از بین میرود یا برعکس، مردم دوباره به روزگار کاغذخوانی بازمیگردند و دوباره کتاب و روزنامه به دست میگیرند.
متن کامل یادداشت دکتر مهدی محسنیان راد: https://goo.gl/eN2i7K
بدون نظر