حبیب حسینیفرد: فیلیپ راث تا سال ۲۰۱۲ همچنان پرکار ماند، با شاید نوشتن یک کتاب در سال. در این سال، یعنی در هشتاد سالگی، روی یک قطعهی کوچک کاغذ نوشت: مبارزه با نوشتن تمام شد. کاغذ را چسباند به مونیتورش و هر روز صبح نگاهش میکرد تا دیگر دست به قلم نشود. میگفت که نوشتن، هرقدر که بنویسی، دشوارتر میشود..
فیلیپ راث در کار نوشتن از کافکا هم متأثر بود. برای شناخت بیشتر کافکا، در سال ۱۹۷۲ به پراگ رفت و هر سال این سفر را تکرار کرد تا ۱۹۷۷ که دیگر به او ویزا ندادند. شاید به خاطر تماسهایش با میلان کوندرا و ایوان کلیما و نویسندگان چکتبار دیگر که او نقشی مهم در شناساندن آثارشان به کتابخوانان آمریکا داشت.
فیلیپ راث ۷۴ سالش که شد، گفت قصد دارد به بازخوانی آثار نویسندگان مورد علاقهاش مثل داستایوفسکی و تورگینف و همینگوی و کنراد رو بیاورد و اثر جدیدی نخواهد خواند. او که در اوج مککارتیسم و جنگ ویتنام به شدت از مخالفان این سیاستها بود. در آثارش تمرکز وبژهای بر مذهب و میرایی و ریشههای یهودیاش داشت. هرچند خودش آتئیست (خداناباور) بود. او با تصویری که اغلب یهودیان از خود دارند و خود را قربانی تاریخ تلقی میکنند مشکل داشت.
فیلیپ راث دیشب در ۸۵سالگی درگذشت.
آثار او به فارسی:
رئیسجمهور ما، ترجمهی افشین رضاپور
زنگار بشر، ترجمهی فریدون مجلسی
خشم، ترجمهی فریدون مجلسی
یکی مثل همه، ترجمهی پیمان خاکسار
ننگ بشری، ترجمهی زهرا طراوتی
زوکرمن رهیده از بند، ترجمهی سهیل سمی
حقارت، ترجمهی سهیل سمی
نویسندهٔ پشت پرده، ترجمهی سهیل سمی
ارباب انتقام، ترجمهی پدرام لعلبخش
شوهر کمونیست من، ترجمهی فریدون مجلسی
۱ نظر
حامد اسماعیلیون نوشت:
ترجمههای فارسیِ کتابهای راث ترجمههای خوبی نیستند نه از نظرِ نثر و کیفیت ترجمه (البته در این مورد هم حرف و حدیث فراوان است) که از نظرِ سانسورِ لحظات کلیدی و مهم رمانهای او. اروتیسم در شخصیتپردازیهای راث از نکات اصلیست که اغلب در ترجمههای فارسی غایب است یا قلب ماهیت داده شده است.
او اگر فارسیزبان بود یا به فارسی مینوشت قطعن نویسندهای ممنوعالقلم به حساب میآمد چون تسلط بر سیاست و استفاده از اروتیسم از شاخصترین وجوه نویسندگیِ اوست.