در دیدار پریروز معاون فرهنگی ارشاد با تعدادی از نویسندگان و شاعران دارای نشان درجهی یک هنری، حرفهای زیادی زده شده و حتا برخی از این هنرمندان متعهد یقهی هم را هم گرفتهاند، البته به فرهنگیترین شکل ممکن. اما وسط این همه حرف، چند تایی «سؤال» هم طرح شده که مهمترینشان را علیرضا قزوه به زبان آورده است:
«در حوزهی هنری با انبوهی از نامههای هنرمندان مواجه ایم که از مشکلاتشان برای ما گفتهاند. تا چه زمانی باید برای تامین بودجهی هنرمندان، بودجههای ارشاد و بیت مقام معظم رهبری را استفاده کنیم؟» برای دوست داشتن قزوه اگر بگردم تا یک دلیل پیدا کنم، همین صداقت او ست که مرا و احتمالاً دیگران را کشته است! سؤال دیگر قزوه این بوده: «ایرادی ندارد اسم شاملو و فروغ [در کتابهای درسی] آورده شود، اما آیا اینها پا به پای انقلاب ما آمدهاند؟» و آخرش هم این که: «در تمام کتابفروشیهای میدان انقلاب کتابهای فروغ و شاملو و احمدرضا احمدی به فروش میرود، اما کتاب من نیست.» البته این آخری ظاهرش سؤالی نیست، زحمت بکشید شما خودتان یک عدد «چرا» اول جمله بگذارید و از نو بخوانید و اصلاً هم خیال نکنید که جواب این سؤال به جواب سؤال قبلی ربط دارد!
پ.ن
در بارهی قزوهی این سالها، این مطلب را هم بخوانید: علیرضا قزوه علیه علیرضا قزوه [+]
بدون نظر