اطلاعیهی دبیرخانهی مسابقهی داستان کوتاه شهر کتاب را، همراهِ نام نویسندگانی که آثارشان به مرحلهی دوم رسیده و نیز جزئیات برنامههای روز جهانی داستان کوتاه، در ادامهی یادداشت من میخوانید و میبینید. یادداشت من یک گزارش یکنفره است همراهِ چند نکته که فکر میکنم برای شما هم جالب باشد.
خواندن ۴۰۶ داستان در مدت زمانی کوتاه، کار دشواریست، ولی خوشبخت بودیم که داستانهای خوب زیاد بودند و هر کدامشان، خستگی از تنمان بیرون میکرد. پنجشنبهی گذشته، من و علی خدایی که از اصفهان آمده بود، نشستیم کنار هم و در حضور مصطفی مستور، دبیر مسابقهی داستان کوتاه شهر کتاب، داستانهای برگزیدهمان را ریختیم روی هم. هلن اولیایینیا نیامده بود، ولی سیاههاش را داده بود به خدایی و نمایندگی داده بود به او تا تکلیف ۶۰ داستان برگزیده را معلوم کنیم. همان ابتدا همهمان ذوقزده بودیم از شمار زیاد داستانهای خوبی که خوانده بودیم، و همین شد که با موافقت دبیر مسابقه، بنا گذاشتیم به جای ۶۰ داستان، هفتاد اثر را به مرحلهی بعد بفرستیم. خدایی که جز پنج داور مرحلهی نهایی هم هست، پذیرفت که دشنامهای احتمالیِ چهار داور دیگر را به جان عزیزش بخرد!
برای تهیهی برگزیدگان نهایی چندان بنای اقناع نداشتیم. از این ۷۰ داستان، نزدیک یکسوم، انتخاب مطلق هر سه داور بود و جای هیچ بحثی نداشت. شماری هم داستانهایی بودند که دستِکم توانسته بودند رأی مثبتِ دو داور از سه داور را بگیرند. آخر سر هم شمار باقیمانده تا عدد هفتاد را تقسیم بر سه کردیم و هر داور این فرصت را پیدا کرد تا به سهم مساوی داستانهای برگزیدهاش را وارد فهرست نهایی کند، و چون فهرستهایمان همه امتیازبندی داشت، خیلی ساده توانستیم به نتیجه برسیم. در این میان، داستانهایی بودند که در هر یک از سیاهههای ما سه نفر وجود داشتند و دستِکم به اعتقاد یک داور، داستان برگزیده محسوب میشدند، ولی در رقابت با دیگر داستانها، امکان حضور در فهرست نهایی را نیافتند. به همین سان، داستانهایی کمشماری هم بودند که در سیاههی فقط یک داور بودند و چون رتبهی بالاتری داشتند، توانستند وارد فهرست شوند.
در مورد هفتاد داستان برگزیدهی من، نهایتاً ۴۳ داستان وارد فهرست نهایی شد و ۲۷ داستان، توی کیفم به یادگار باقی ماند. ما سعی کردیم دموکراتیکترین شیوه را در عین احترام به سلیقهی هم رعایت کنیم. روشن است که داستانهای جامانده لزوماً داستانهای ضعیفی نیستند، ولی این ۷۰ داستان، برگزیدگان واقعیِ این ۴۰۶ داستاناند. حالا نوبت داوران مرحلهی بعد است که کُپ شوند روی داستانها و تا ۲۵ بهمنماه ۸۵، تکلیف ۱۵ داستان نامزد نهایی و ۳ داستان برتر مسابقه را اعلام کنند. ما داستانها را بدون نام نویسنده خواندیم، و برای این که داوران مرحلهی بعد هم بدون نام نویسنده بخوانند، در اطلاعیهی دبیرخانه، نام نویسندهها بدون ذکر نام داستانشان آمده. از این نظر برای من یکی تجربهی جالبی بود؛ خصوصا وقتی که با خواندن داستان بسیار خوبی، وسوسه میشدم نام نویسندهاش را ببنیم و، زور میزدم برچسب روی نامش را بکنم و، برچسب و نام باهم پاره میشد و، آخرش نام نویسنده را هم نمیدیدم و، تازه نگران آبرویم میشدم که اگر داستانها را از ما بگیرند و این چند برچسب پاره را ببینند، داوریشان در متمدنبودن من چه خواهد بود!
چند نکته:
:: داستاننویسان جوان ما، به آن اندازه که درگیر «شرح ماجرا» و در مرحلهی خیلی بعدتر درگیر «تکنیک»داستاناند، غالباً هیچ توجهی به «زبان» داستانشان ندارند. عناصر زبان مثل لحن، آهنگ، ضرباهنگ، نثر، دیالوگ و… در بیشتر داستانها بیتوجه رها شدهاند؛ چه رسد به این که مثلاً یکی از عناصر پیشبرندهی داستان و یا حتّا رمز موفقیت آن، «زبان» باشد. به جرأت میگویم در بین این همه داستان، بیش از نود درصد، مشکل «زبان» دارند، و حدود ده درصد این مشکل را ندارند و نویسندگانشان به زبان اندیشیدهاند و حسابشده روی آن کار کردهاند. از این تعداد هم فقط یک داستان بود که همهی داستان بر زبان آن استوار شده بود. این داستان، چه جزو برندههای نهایی باشد چه نباشد، نویسندهاش را خواهم یافت و اجازهی نشرش را در کتابخانهی خوابگرد خواهم گرفت؛ داستانی که همه چیز آن فقط و فقط در زبان شکل گرفته بود و عجیب تکانم داد.
:: من نمیگویم داستاننویسان باید به اندازهی یک ویراستار ادبی یا حتا ویراستار فنّی، به اصول نگارش مسلط باشند (نان خودم را که نباید آجر کنم!)؛ به غلطهای املایی فراوان هم کاری ندارم؛ ولی عاجزانه میخواهم دستِکم تلاش کنید با اصول نگارش، دستور زبان فارسی و خصوصاً معنای درست کلمهها کمی آشنا شوید. همین!
:: سه سال پیش، در مسابقهی داستاننویسی بهرام صادقی دیدم، و اکنون نیز آشکار است که «مرگاندیشی» در داستانهای کوتاه نویسندگان جوان موج میزند. فکرش را بکنید، دستِکم پانزده داستان خواندم که راویاش مرده بود! دستِکم پنجاه داستان خواندم که موضوعشان خودکشی بود، دستِکم بیست داستان خواندم که موضوعشان قتل بود، و در باقی داستانها هم پرندهی «مرگ»، دور و نزدیک، بر فراز داستان پرواز میکرد! در فیلمهای کوتاه فیلمسازان جوان هم گویا اوضاع اینگونه است. این، یعنی چه؟
:: داستانی خواندم به نام «تیزی» که روایتِ جوانی بود دلدادهی بانوی بیوهی اربابش. شرط ازدواج بانوی بیوه با نوکر جوان، داستاننویس شدن او و برندهشدناش بود و داستان این گونه تمام میشد که اگر ما داوران او را برنده نکنیم، او به وصال بانویش نمیرسد؛ و نوشته بود یک عدد تیزی هم به نشانهی تهدید، ضمیمهی داستان است. این داستان به خاطر ضعفهای بسیار، به مرحلهی دوم نرسید. این را نوشتم تا قاتل آیندهام را بشناسید!
اطلاعیهی دبیرخانهی مسابقهی داستان کوتاه شهر کتاب:
نخستین مرحلهی داوری مسابقهی « داستان کوتاه شهرکتاب» به پایان رسید. در این مرحله که ۴۰۶ داستان کوتاه در معرض داوری قرار گرفته بود ۷۰ داستان از ۶۵ نویسنده به دور بعدی راه یافتند. خانم هلن اولیایینیا به همراه آقایان علیخدایی و سیدرضا شکراللهی کار انتخاب ۷۰ داستان را به عهده داشتند. مرحلهی دوم داوری از روز شنبه ۱۴ بهمن ماه آغاز خواهد شد و داوران این مرحله سه داستان برگزیدهی این دوره از مسابقه را انتخاب خواهندکرد. داوران مرحلهی دوم عبارتاند از: خانم بلقیس سلیمانی به همراه آقایان احمد اخوت، عباس پژمان، علی خدایی و محمدحسن شهسواری.
اسامی نویسندگانی که آثارشان به دور دوم داوری راه یافته است به ترتیب حروف الفبا از این قرار است:
نسیبه اسدی، ایمان اسلامیان، پیمان اسماعیلی، علیرضا اشتری، مرجان بصیری، کیا بهادری، ایمان بهزادیان، مرتضی بیاره، علیرضا پوردانا، زهرا پورقربان، آرش توکلی، مجتبی جعفری، مریم جلیلزاده، مرضیه جوکار، سارا جهانآرای، معصومه حسینی، وحید حسینی، نسیم خلیلی، وحید ذاکری، کورش رشنو، مهناز رونقی، مرضیه ریاحی، علیرضا زمانی، محمدرضا زمانی، مهدی زیرکیفرد، فرزانه سالمی، مرضیه ستوده، محمود شاهمحمدی، کاوه شجاعی، سعید شریفی، سعید شعبانی، میلاد ظریف، عماد عبادی، مهدی عباسی، امیرحسین عسگری، کیارنگ علایی، علیرضا علینژاد، محمدرضا فیاض، حمیرا قادری، نرگس قندچی، ندا کاوسیفر، دینا کاویانی، مرتضی کربلاییلو، علی کردوانی، علیاکبر کرمانینژاد، هادی کیکاوسی، سحر گودرزی، مرتضی محمودی، علیرضا محمودی ایرانمهر، مردعلی مرادی، حمیدرضا منایی، فرشاد مؤتمنی، حسن میرزایی، فرزانه ناظرانپور، ناصر نبوی، بهزاد نژاداحمدی، حسین نیازی، سولماز نیازی، هوشمند ورعی، نوشین وفادار، هاجر هادیکرمانشاهی، خدیجه هاشمی، غلامحسین هرندیزاده، پیمان هوشمندزاده، آنیتا یارمحمدی.
بزرگداشت روزجهانی داستان کوتاه با عنوان «در ستایش داستان کوتاه» بعدازظهر ۲۵ بهمن ماه در موزهی هنرهای معاصر برگزار میشود. در این مراسم، نخست در ویژهبرنامهی بزرگداشت نویسندهی برجستهی معاصر «جروم دیوید سلینجر» با عنوان «سلینجر؛ ژرفنگار معصومیت» دکتر امیرعلینجومیان و مصطفی مستور سخنرانی خواهند کرد و سپس فیلم کوتاهی دربارهی این نویسنده پخش خواهد شد. در بخش دوم برنامه، عبدالله کوثری، محسن سلیمانی و محمدرضا گودرزی در میزگردی با عنوان «چشمانداز داستان کوتاه در ایران و جهان» به بحث و بررسی وضعیت امروز داستان کوتاه، ناکامیها و کامیابیهای آن در ایران و جهان خواهند پرداخت.
همچنین در این روز، برندگان مسابقهی «داستان کوتاه شهر کتاب» که امسال به مناسبت روزجهانی داستان کوتاه طراحی و برنامهریزی شده است، اعلام خواهند شد. علاوه بر این در این روز قرار است از مترجم و ناشری که در سالهای اخیر در ترجمه و انتشار قالب ادبی داستان کوتاه تلاش بیشتری داشتهاند، تقدیر شود. برنامهی بزرگداشت روز جهانی داستان کوتاه ساعت ۲:۳۰ بعدازظهر روز ۲۵ بهمن ماه در موزه هنرهای معاصر آغاز خواهد شد.
بدون نظر