خوابگرد: امروز قرار به اعتصاب روزنامهنگاران بوده و پیشنهاد هم شد که کیبوردها را هم زمین بگذاریم، من اما جزو آنهایی هستم که مخالف بودند و نه تنها معتقدم امروز را هم باید نوشت که باید در همین باره نوشت و حتا این سفارش حسین درخشان را هم پیگیری کرد که سایر روزنامهنگاران را هم به وبلاگنویسی وادار کرد. اما چه باید بنویسم؟ شاید بهترین یادداشت، گزارشی باشد که خورشید خانوم با لطافت و شیرینی همیشگیاش از دهمین جشنوارهی مطبوعات منتشر کرده اما من یکی که با خواندنش گریهام میگیرد.
خورشیدخانوم: …یه مرد ریشو از تو جمعیت شروع کرد داد زدن که حرفای آقای مزروعی دور از شان بود. درست نبود از زنی که معلوم نیست چی کاره بوده، جاسوس بوده یا نه، کار خلاف انجام داده یا نه تجلیل بشه… ظاهرا جایزه های اول به صدا سیماییها داده شده بود. از همون جاها بود که دعواها و دادو بیدادا شروع شد… دیگه یواش یواش هیچ کس جایزهاش رو نمیگرفت. سالن نصف شد و نصف مردم اومدن بیرون داد و بیداد … وقتی شادی داشت با خانم مفیدی صحبت میکرد دوربینه اومد دقیقا بغل شادی و خانم مفیدی. ژیلا بنییعقوب هم یهویی قاط زد و برگشت باهاش داد و بیداد که فیلم نگیر… خلاصه که خر تو خری بود. جو کاملا متشنج بود و مراسم به افتضاح کشیده شد… ]متن کامل گزارش[
بدون نظر