خوابگرد قدیم زبان‌شناسی زبان‌گرد

نخستین پیشنهاد جامع آوانگاری زبان فارسی

۱۵ تیر ۱۳۸۲

خوابگرد: زبان فارسی هم به‌عنوان جزیی از فرهنگ و تمدن ایرانی ، سیری قهقرایی داشته و اگر نبود همت نویسندگان و روشنفکران بی‌مزد و منت ، همین لاشه‌ی باقی‌مانده از زبان فارسی هم تکه‌پاره می‌شد و چیزی نمی‌ماند از آن همه توانمندی و زایش و… اکنون که جایی مثل فرهنگستان زبان فارسی ، کارش شده معادل‌سازی‌های احمقانه و بی‌حاصل و انتشار جزوه‌های بی‌شمار و راه‌اندازی سایت و… ، وقتی با نوشته‌ی محمد ارژنگ روبه‌رو می‌شوم، ذوق برم می‌دارد از این همت که بالاخره یک نفر پیدا شده و می‌خواهد یکی از معضلات آموزش آکادمیک زبان فارسی را حل کند. با اشتیاق نوشته‌اش را برای انتشار در خوابگرد از او می‌گیرم ، با این امید و آرزو که شاید به‌این وسیله ، باب گفت‌وگو درباره‌ی آن باز شود و به نظر حضرات عالی برسد تا شاید در آینده شاهد کامل شدن این پیشنهاد و طرح و انتشار فراگیرش باشیم. پس اگر می‌توانید با انتشار این نوشته ، شما هم در این راه گامی بردارید.

نویسنده‌ی مهمان: محمد ارژنگ
خدا را شکر کنید که فارسی‌زبان هستید، چون اگر فارسی‌زبان نبودید و با خواندن ـ‌مثلاًـ یکی از اشعار حافظ هوس می‌کردید زبان فارسی را بیاموزید، به چاهی می‌افتادید که هیچ‌کس شیوه‌ی خروج از آن را نمی‌داند!

آن‌هایی که معتقدند زبان فارسی، زبان سختی‌ست، تنها نیمی از حقیقت را فهمیده‌اند زیرا زبان فارسی دشوارتر از زبان‌های دیگر نیست اما چیزی که یادگیری‌اش را سخت می‌کند، غیرعلمی بودن مراحل آموزش آن است. درحالی‌که در زبان‌های دیگر (خصوصاً انگلیسی و فرانسه که ما آن‌ها را بیش‌تر می‌شناسیم) فعالیت‌های پیچیده و پیش‌رفته‌ای برای حلاجی نظام آن به‌کار رفته است. اما در زبان فارسی گاه بدیهیاتی را می‌توان یافت که هنوز هیچ حرکتی درباره‌شان انجام نشده است؛ آوانگاری یکی از این بدیهیات است.

چون خط بسیاری از زبان‌ها صورت آوایی آن را به‌طور کامل نشان نمی‌دهد، برای جبران این نقص از آوانگاری استفاده می‌شود. برای این منظور لازم است الفبایی جدید ابداع شود تا به درستی و کاملاً نمایانگر صورت آوایی کلمات باشد؛ کاری که سال‌هاست برای زبان‌های اروپایی و حتا عربی شده‌ است ولی هنوز زبان فارسی از آن محروم است. البته در فرهنگ‌های فارسیِ موجود، هستند آن‌هایی که تا حدی به این کار دست زده‌اند اما محصول‌شان ناقص و حتا گاه غلط بوده است. مثلاً در فرهنگ معین برای آوانگاری، از حروف لاتین استفاده شده که این حروف نه تنها بیانگر کامل صورت آوایی کلمات نیستند بلکه معلوم نیست چرا باید برای آوانگاری زبانی که خود الفبایی انحصاری دارد، از الفبای زبانی بیگانه استفاده کرد. در فرهنگ عمید گرچه برای رفع این نقیصه از الفبای فارسی استفاده شده اما نتیجه، ناقص و پراشتباه به‌نظر می‌رسد. مثلاً برای آوانگاری کلمه‌ی «گفت‌وگو» و «لحن» به ترتیب [گ٬‌ت٬‌گ٬] و [ل׳‌حْ] آورده شده که می‌بینید با یکدیگر هم‌خوانی ندارند چون در اولی برای حروف ساکن هیچ علامتی در نظر گرفته نشده اما برای دومی این‌طور نیست؛ ونیز انتهای کلمه‌ی «گفت‌وگو» اشتباه آوانگاری شده است.

این بود که فکر کردم برای شروع بد نیست  الفبایی را پیشنهاد بدهم تا با نظر متخصصان، تکمیل و تصحیح شود.

این کار را از دو سال پیش شروع کردم و پس از مدت‌ها فکر و تمرین‌های مکرر با خودم (خوب می‌دانید که در آوانگاری تنها ابزار شما گوش و زبان‌تان است) توانستم مخرج‌های مختلفی را در حروف فارسی بیابم که بعضی‌شان شباهت‌هایی با زبان‌های دیگر دارد. در زیر، کلیه‌ی مخارج حروفی را که توانسته‌ام بیابم آورده‌ام و امیدوارم دیگران هم کمک کنند تا بتوانیم این آوانگاری را کامل کنیم.

تنها نکته‌ای را که لازم می‌دانم توضیح بدهم این است که در آوانگاری پیشنهادی (مثل الفباهای آوانگاریِ دیگر) تنها ملاک، آوایی‌ست که به گوش می‌رسد. بنابراین برای تمام حرف‌های «ز»، «ذ»، «ض» و «ظ» تنها یک علامت «ز» درنظر گرفته شده است چون مخرج همه‌ی این حرف‌ها در زبان فارسی یکی‌ست. هم‌چنین است درباره‌ی «ث»، «س» و «ص» و نیز «ت»، «ط» و «ق»، «غ». به همین دلیل است که علامت «ع» نه تنها برای مواقعی که حرف «ع» در کلمه وجود دارد به کار رفته، بلکه برای هر کلمه‌ای که در آن صدایی مشابه «ع» به گوش برسد نیز به کار رفته است. در ادامه‌ی این نگرش، با آن‌که برای مواقعی که حرف «ن»، «م» خوانده می‌شود هم علامتی در نظر گرفته بودم، آن را از الفبای پیشنهادی حذف کردم و همان علامت «م» را برای این مورد استفاده کردم.

در نمایه‌ی زیر برای هر علامتِ آوانگاری (که از الفبای فارسی اقتباس شده است) یک کلمه را مثال آورده‌ام و آوانگاری آن کلمه را در قلاب نوشته‌ام و در جاهایی که به نظرم می‌رسیده توضیح لازم است، درباره‌ی نحوه‌ی بیانِ آن حرف، چند کلمه‌ای آورده‌ام.

الف: حرف‌های بی‌صدا
حرف بی‌صدا یا همخوان، آوایی‌ست که هنگام بیان آن، در نقطه‌ای از گذرگاه هوا، بستگی یا تنگی به‌وجود آید. این حرف‌ها عبارت‌اند از:

ب: حرف‌های صدادار
حرف صدادار یا واکه، آوایی‌ست که هنگام بیان آن، گذرگاه هوا کاملا گشاد شده و هیچ مانعی بر سر راه هوای خارج شده از شش‌ها وجود ندارد. این حرف‌ها عبارت‌اند از:

اصلاحیه
در توضیح جای بیان حرف < و > اشتباه حروفچینی پیش آمده و درستش این است که این حرف با چسباندن دندان‌های جلویی بالا به لب پایینی بیان می‌شود.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top