حبیب حسینیفرد: حرفهی اصلی سلین طبابت بود و با هزینهٔ ادارههای مرتبطِ شهر پاریس در محلات فقیرنشین به مداوای بیماران مفلس و بینیاز میپرداخت. اسم اصلیاش هم لویس- فردیناند دتوش بود، ولی به نویسندگی که روی آورد فامیل سلین را بر خود گذاشت.
سال ۱۹۳۲ با اولین کتابش با عنوان «سفر به انتهای شب» به شهرت و محبوبیت رسید؛ رمانی که از سنت داستاننویسی متعارف گسست، نویسندهاش برندهی جایزهی گنکور شد و بهلحاظ سبک و نوع روایت بر نسلهای بعدی نویسندگان تأثیر دامنهدار داشته و دارد. این اثر سلین و چند اثر دیگر او ازجمله با ترجمهی مهدی سحابی و فرهاد غبرایی به فارسی هم ترجمه شدهاند.
سلین ابتدا با جریانهای سیاسی چپ برو و بیا داشت، ولی همزمان به خاطر سبک نوشتاریاش در توصیف بیپروا و پررنگِ نمودهای فقر و بیعدالتی و فروپاشی اخلاقی و شر و پلشتی در رفتار و رویکرد انسانها جزو نویسندگان جرگهی ادبیات تباهی به شمار میآمد.
در دوران شکلگیری دولت جبههی مردمی بهرهبری لئون بلوم، از حزب سوسیالیست، او از کمونیسم فاصله گرفت و آشکارا گرایشهای ضدیهودی پیدا کرد. خودش در این باره گفته بود: «من با گوشت و پوست ضدیهودی هستم، نژادپرستم و از هوادران سرسختِ هیتلر.»
سال ۱۹۵۱ که از تبعیدِ دانمارک بازگشت، خودش مقرر کرد آثاری که در فاصلهی ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۱ نوشته بود، ازجمله سه رمان «حواشی یک قتلعام»، «مدرسهی جنازهها» و «مخمصهی زیبا» بهخاطر آلودگی به گرایشهای یادشده دیگر اجازهی انتشار نداشته باشند؛ خواستهای که انتشاراتی او، یعنی نشر گالیمار، هم سالها به آن پایبند ماند.
اما همسر سلین که سال ۲۰۱۹ در ۱۰۷سالگی درگذشت، دو سالی قبل از خاموشی، با این انتشاراتی به توافق رسید که آثار ضدکمونیستی و ضدیهودی شوهرش تحت عنوانی که حساسیت چندانی برنمیانگیخت (نوشتههای سیاسی/ ECRITS POLMIQUES) و با حواشی و تفسیرهایی برای گرفتن زهرِ آنها در یک مجموعه منتشر شوند. اعتراضات شدید سازمانهای یهودی فرانسه اما سبب شد که گالیمار سال ۲۰۱۸ دوباره این مجموعه را هم جمع کند و فکر انتشار آثار یادشدهی سلین دوباره به محاق برود.
حالا که دو سه سالی از این ماجرا گذشته، اتفاقی دیگر دوباره سلین را به صحنهی ادبی و حقوقی فرانسه بازگردانده و جنجال تازهای بر سر بخشی از آثار ناپدیدشدهی او درگرفته است.
گنجینهای در زیرزمین که سالها باید مخفی میماند
روز چهارم ماه جاری میلادی (اوت ۲۰۲۱) روزنامهی لوموند سه صفحه را به انتشار گزارشی دربارهی مجموعهی بزرگی از دستنوشتههای منتشرنشدهی سلین (حدود شش هزار صفحه) که گمان میرفت گم شده باشند اختصاص داد؛ دستنوشتههایی از تجربهی شرکت در جنگ جهانی اول بهعنوان سرباز، ششصد صفحه از رمانی با نام «گوش دم توپ» که تنها بخشهایی از آن در دسترس بود، دستنوشتهای متفاوت از نسخهی انتشاریافتهی رمان «مرگ قسطی»، انبوهی عکس و نامه و… .
ماجرای پیداشدن این دستنوشتهها تا حدودی پیچیده و رازآمیز است و جزئیاتش را لوموند صرفاً بر اساس روایت ژان-پییر تیبودا، منتقد تئاتر و روزنامهنگار سابق لیبراسیون که این دستنوشتهها را در اختیار داشته، نقل کرده است.
او دربارهی نحوهی دسترسی به این دستنوشتهها به لوموند گفته است: «سالها پیش یکی از خوانندگان لیبراسیون در تماس با من گفت که میخواهد اسناد و مدارکی را در اختیارم بگذارد. او در روز ملاقات با کیفهایی بزرگ انباشته از کاغذهای دستنویس آمد؛ دستنویسهایی به خط لویی فردینان سلین. شرطش برای تحویل این دستنوشتهها به من این بود که قبل از مرگ لوسی دتوش، همسر سلین، آنها را علنی نکنم تا همسر فردی هوادار رژیم نازی و ضدیهود نتواند با آنها به مال و منالی برسد.»
دستنوشتهها کموبیش کپکزده بودهاند و بعضاً با گیرهی لباس به هم متصل شده بودهاند. تصور کلی این است که آنها چندین سال در یک زیرزمین و دور از نور آفتاب نگاه داشته شدهاند.
تبیودا دربارهی هویت این فرد و اینکه چگونه دستنوشتهها به او رسیده، اطلاعی در اختیار لوموند قرار نداده است.
توافق اولیه و دعوای بعدی
او چند ماهی بعد از فوت همسر سلین در تماس با وکیلی متخصص در حوزهی مالکیت معنوی و ادبی به او خبر داده است که مجموعهای از دستنوشتههای منتشرنشدهی سلین را در اختیار دارد. وکیل هم در پاییز سال ۲۰۱۹ زمینههای تماس تیبودا با دو وارث خانوادهی سلین را فراهم میکند. یکی از این دو فرانسوا گیباول، بیوگرافینویس سلین، است و دیگری ورونیک شویون معلم رقص است و از دوستان نزدیک همسر سلین بوده است.
اما توافق اولیهی تیبودا با دو میراثدار سلین که گالیمار بهانتشار دستنوشتهها مبادرت ورزد، بهزودی به هم میخورد و دو میراثدار علیه تیبودا بهاتهام سرقت و دزدی شکایت میکنند با این استدلال که دستنوشتههای یادشده از سال ۱۹۴۴ بهغارترفته تلقی میشدهاند.
خود سلین تا دم مرگ در سال ۱۹۶۱ بارها همسایهاش، اسکار روزمبلی، را به سرقت دستنوشتههایش متهم کرده بود. روزمبلی اصالتی یهودی داشت و از اعضای جنبش مقاومت جزیرهی کرس بود. او در سپتامبر ۱۹۴۴، چند هفتهای بعد از فرار سلین و همسرش به آلمان، بهسبب «اقدامات زشت و ناشایست» و مواردی از سرقت از منازلِ افراد متهم به همکاری با رژیم پتن محاکمه و به زندان محکوم شد. بعد از آزادی او به آمریکا رفت و در سال ۱۹۹۰ هم درگذشت.
بدنامی سلین اما کمتر مجالی باقی میگذاشت که کسی حرف او را در مورد سرقت دستنوشتههایش جدی بگیرد. او به دلیل گرایش به نازیها و همکاری با رژیم مارشال پتن در فرانسه، سال ۱۹۴۴ که چشمانداز شکست رژیم هیتلری آشکارتر شد، فرار را بر قرار ترجیح داد و به دانمارک گریخت.
اما سلین بیش از آن از ناپدیدشدن دستنوشتههایش آزرده بود که گاهوبیگاه به آن اشاره نکند. او سال ۱۹۴۹ در نامهای به یکی از دوستانش به این ماجرا اشاره میکند. در آخرین رمانش با عنوان «ریگودون» هم نوشته است «پس بدهید، دستنوشتههایم را پس بدهید». در رمان «از قصری به قصر دیگر» [قصر به قصر] که ۱۹۵۷ منتشر شد نیز آمده است «برایم چیزی باقی نگذاشتند؛ نه یک دستمال، نه یک صندلی، نه دستنوشتهای…».
میراثی که کار محققان را دوباره رونق میبخشد
تیبودا به شکایت و اتهامات میراثداران خانوادهی سلین واکنش نشان داده و گفته است که خود را در ۱۵ سالی که دستنوشتهها را در ا ختیار داشته نه صاحبِ آنها که پاسدار یک سرمایهی فرهنگی میدانسته و در دوران فراغتش هم با جدیت به تحشیهنویسی و مرتبکردن و رمزگشایی این دستنوشتهها مبادرت کرده است. از همین رو هم دستنوشتهها را بهطور کامل به دوائر دولتی مربوط ارائه کرده با این تقاضا که به میراثداران سلین هم اطلاع داده شود.
دربارهی ارزش و اهمیت دستنوشتهها بازار شایعات و حدس و گمان گرم است. میراثداران سلین قصد دارند با هدیه کردن بخشی از دستنوشتهی رمان «مرگ قسطی» به کتابخانهی ملی فرانسه بخش دیگر را از پرداخت مالیات معاف کنند که این میتواند بهمعنای محروم ماندن دولت از مبلغ هنگفتی از درآمدهای مالیاتی باشد.
کتابخانهی ملی فرانسه بیست سال پیش برای دستنوشتهی رمان «سفر به انتهای شب» یک میلیون و هشتصد هزار یورو پرداخت. خود سلین این دستنوشته را سال ۱۹۴۴ در ازای ۱۰ هزار فرانک فرانسه به یک عتیقهفروش پاریسی فروخته بود.
ورای دعوای حقوقی میان تیبودا و وراث خانوادهی سلین، این ماجرا بهلحاظِ کار و اشتغال انبوهی هم که برای محققان آثار نویسندهی نامدار فرانسه فراهم کرده حائز اهمیت تلقی میشود. کل مجموعهی آثار سلین با توجه به دستنوشتههای یافتشده باید بازبینی و تکمیل شود و حفرههای متعددی پر شوند.
آثار تازهیافتشده احتمالاً محققان را در پی بردن به این ماجرا هم کمک خواهد کرد که چگونه یک نویسنده با نبوغ بسیار و قدرت زبانی و توصیفی سرشار و گرایشهای انسانیِ قوی تبدیل میشود به فردی متنفر از آزادی و ستایشگرِ هیتلر و یهودستیزی و چپستیزی.
بدون نظر