اکرم پدرامنیا: تا کنون به کلمهی سرخپوست (سرخپوست) فکر کردهاید؟ گویندگان و نویسندگان فارسیزبان، در زبان گفتار و زبان نوشتار، اعم از کتابها و فیلمنامههای سینمایی و تلویزیونی و نوشتههای کوتاه و بلند در فضاهای مجازی و روزنامهها، هنگام یاد کردن از ساکنان اولیهی آمریکا و کانادا همچنان از کلمهی سرخپوست استفاده میکنند، ولی شاید ندانید که این اسم در نظر خودِ این مردم اهانتبار است و مبنای نژادپرستی دارد.
وقتی در مدت زمان سه هفته، واژهی سرخپوست را در سه کتاب از دوستان نویسنده دیدم، به این نتیجه رسیدم که شاید تا کنون در این باره چیزی گفته و نوشته نشده است و همین انگیزهای شد تا دربارهی تاریخچه و مناقشههای موجود بر سر این لقب و القاب دیگری که به این مردم دادهاند، این یادداشت توضیحی را بنویسم. قصد ندارم در این مطلبِ مختصر به نگاه نژادپرستانه و بهرهوری از قصههای نژادپرستانهای بپردازم که به آنها روا داشته میشود و در متون ما هم وجود دارد. صرفاً به بررسی و شرح این القاب بسنده میکنم.
شماری از زبانشناسان بر سر ریشهی کلمهی سرخپوست بسیار بحث کردهاند، اما بنا به مطالعهای که آیوْز گُدار در سال ۲۰۰۵ انجام داده، این لقب نخستینبار در سال ۱۷۶۹، با این معنا در زبان انگلیسی بهکار رفته است؛ زمانی که سرهنگ ارتش بریتانیا نامهی رئیسقبیله ماسکیتو (Chief Mosquito) را ترجمه کرد و کلمهای از این نامه را به «Redskin» (سرخپوست) برگرداند. در ۲۲ اوت سال ۱۸۱۲، جیمز مدیسن، رئیسجمهوری وقت آمریکا، در یکی از سخنرانیهای خود این ملت را «مردم سرخ» خطاب کرد.۱ ناگفته نماند که امروزه دیگر این لقب در کشورهای آمریکا یا کانادا استفاده نمیشود و حتا اسم بسیاری از تیمهای فوتبالآمریکایی مدارسِ آمریکا که «Red Skin» بود، به دلیل اعتراض گستردهی کوشندگان اجتماعی، بهتدریج تغییر کرده است. اما لقبهای دیگری مانند Aboriginal، Indian، Indigenous یا Native به معنای بومی در میان مردم آمریکا و کانادا رایج است که یکی یکی بررسیشان میکنم.
بنا به گفتهی دان مارکز، نویسندهی کانادایی و سردبیر سابق Grassroots News، «واژهی “Aboriginal” که بیشتر مردم گمان میکنند به معنای ساکنان اولیه است (و در لغتنامههای فارسی نیز به ساکنان اولیه برگردانده شده) از دو بخش ab که لاتین است به معنای “not” و “original” تشکیل شده و در کل، معنای ‘غیراولیه’ میدهد. البته مشکل اصلیْ یک کلمه یا یک اسم نیست، بلکه مشکل بازخواهی هویت یک ملت است. اسمهایی مثل “Aboriginal” از نظر فرهنگی و معنوی ملتی را از هویت اصلی خودشان محروم میکند و بهزور وادارشان میکند که هویتی جدید بپذیرند.»۲
لقب دیگری که پس از سرخپوست به آنها دادند «ایندیین» بود، اما این هم به دلیل بار معنایی منفی و خاستگاه زبانی و تاریخیاش مورد مناقشه است. همه میدانیم که وقتی کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ به آمریکا وارد شد، تصورش این بود که به شبهقارهی هندوستان رسیده است، از این رو ساکنان این کشور را ایندیین (هندی) خواند. این لقب، از آن روز تا همین امروز، در جاهای مختلف دنیا از جمله آمریکا و کانادا استفاده میشود و در عنوان بسیاری از مراکز مربوط به این ملت وجود دارد. با اینهمه، در کانادای امروز، اگر کسی هنگام یاد کردن از این گروه از ساکنان کانادا اسم ایندیین را به زبان آورد، معمولاً با اخموتخم روبهرو میشود. ولی در آمریکا، هنوز و همچنان، این لقب بیهیچ تأملی بر سر زبانهاست. حتا برخی آن را رمانتیک هم کردهاند و میگویند: آنقدر کریستف کلمب تحت تأثیر خلقوخو و طبیعت روحی و جسمی این مردم قرار گرفته بود که گفت: اینها باید از جسم خدا ساخته شده باشند: du corpus in Deo و ایندیین از in Deo گرفته شده است. بیگمان رمانتیک کردنِ این حرکت استعماری بیرحمانه است و زمینهی درد و رنج بیشتر این مردم را فراهم میکند.
بههرحال، دلیل این نامگذاری هر چه هست، نامی بیگانه است و بیگانگان و استعمارگران بر این مردم گذاشتهاند. از سوی دیگر، همانطور که ذکر شد، ملتی را وادار میکند که هویتی تحمیلی بپذیرند، آن هم هویتی که استعمارگرانشان ـ آنهایی که تاریخی پردرد برایشان ساختهاند ـ با واژههای زبان خودشان (انگلیسی یا اسپانیایی) برایشان تعیین کردهاند.
لقب دیگری که به این مردم داده شده «Native» یا همان «بومی» و «بومیان» است. این اسم بار منفیِ دو لقب دیگر را ندارد، اما مهمترین مشکلش این است که بیمعناست. همهی آنهایی که در کشورهای آمریکای شمالی به دنیا آمده و بزرگ شدهاند بومی این کشورها هستند، چه عضوی از این مردم باشند و چه نباشند. از سوی دیگر، مگر روی زمین کسی هست که بومی نباشد؟ همهی ما بومیانِ روستا، شهر یا کشور خودمانیم و یا حتا بومی محلهای هستیم که در آن زندگی میکنیم و این نام نمیتواند یک ملت خاص را تعریف کند.
برخی مانند دان مارکز معتقدند که «بهترین نام برای این مردم ‘ساکنان اولیه’ است، زیرا از دیرباز، مردم اوجیبوا و دنی و داکوتا و اینینو، که ساکن استان مانیتوبای کانادا هستند، خود را با این نام تعریف کردهاند.»۳ اما اسم «ساکنان اولیه» دو گروه بزرگ از گروههای گسترده و پراکندهی تشکیلدهندهی این ملت را دربرنمیگیرد؛ گروههایی که هر کدام سابقهی تاریخی متفاوت و فشارها و تجربههای استعماری متفاوت داشتهاند:
۱. اینویتها که در بخش شمالی کشور زندگی میکنند و به مردم شمال معروفاند.
۲. میْتیها که قومیتشان پس از رابطه و پیوند زناشویی با اروپاییها شکل گرفت.
و در پایان، نامی که تا امروز همه بهاتفاقنظر قبول دارند و دربرگیرندهی تمام افراد این ملل یا مردمان است Indigenous Peoples (ایندیجِنِسها)ست که با سرزمین آنها هم پیوند دارد. واژهی ایندیجنس از نظر ریشهشناسی از واژهی لاتین indigena گرفته شده.indu یعنی «در، درون، داخل» و gignere (به کمال رسانندهی genui) و genui به معنای تولید مثل و بچه بهدنیاآوردن است با ارجاع به زاد و ولد کردن و گروههای خانوادگی و قبیلهای. کلمهی ایندیجنس رویهمرفته در لغت به معنای «متولد یک سرزمین» است که به صورت اسم خاص درآمده و به کار میرود.
باب جوزف که از اعضای مردمان Gwawaenuk (کانادا) و بنیانگذار مرکز آموزش ایندیجنسهاست، مینویسد: «کلمهی ایندیجنس به معنای زادهشده در یک ناحیه است، مثلاً ایندیجنسهای آمریکای شمالی. این واژه در طول زمان تکامل یافته و همچنان در حال تکامل است؛ برخلاف اسم «ساکنان اولیه»، دربرگیرندهی همهی گروهها از جمله، اینویتها و میْتیهاست و برخلاف کلمهی بومی (Native) تحقیرآمیز نیست. معنای «ساکنان اولیه» و «مردمان اولیه» را هم در بردارد.»۵
به نظر من افراد و ملل را باید با نامی بخوانیم که آنها خود را با آن میشناسد و هویتشان را در آن میبینند. شاید ادای این کلمه برای ما در ابتدا سخت باشد، ولی ارزش پرهیز از بهکارگیری نامهای نژادپرستانه و توهینآمیز را دارد، همانطور که مثلاً ادای نام خانوادگی «پدرامنیا» برای ایندیجِنِسها سخت است، ولی سعی میکنند آن را یاد بگیرند و مثل خود من ادا کنند. «ایندیجِنِسها» هم دیری نمیپاید که جا میافتد، مثل اسامی خاص دیگری چون کانادا، اتاوا، میسیسیپی، وینیپگ و غیره.
امیدوارم در آیندهی نزدیک واژهی توهینآمیز سرخپوست از زبان گفتار و نوشتار و لغتنامههای ما حذف شود و این شدنی نیست مگر با همت همهی ما و نیز افزایش حساسیت فرهنگستان زبان و ادب فارسی در نامگذاریها و پرهیز از انتخاب واژهها و نامهای نژادپرستانه.
*ایندیجنس یک اسم خاص است و میتوان آن را پذیرفت و به جای سرخپوست و نظائر آن به کار برد و به آن عادت کرد. اما برای کسانی که اصرار بر ترجمهی همین اسم خاص هم دارند یا اهل سرهگراییاند، معادل «بومزاد» میتواند راهگشا باشد. / رضا شکراللهی
منابع:
- http://anthropology.si.edu/goddard/
- https://www.washingtonpost.com/local/a-brief-history-of-the-word-redskin-and-how-it-became-a-source-of-controversy/2016/05/19/062cd618-187f-11e6-9e16-2e5a123aac62_story.html?utm_term=.29664eaf70e7
- http://www.cbc.ca/amp/1.2784518
- https://www.ictinc.ca/blog/indigenous-peoples-terminology-guidelines-for-usage
- https://www.ictinc.ca/blog/what-is-the-definition-of-indigenous-peoples
۸ نظر
ممنون از این تذکر مهم و انساندوستانه اما یه مقدار گیج شدم چون Indigenous people در منابع مختلف اینترنتی کلاً به بومیان یا کسانی که از ابتدا در یک سرزمین بودهاند (با همان توضیحاتی که خانم پدرامنیا در این متن اشاره کردهاند) اطلاق شده و کلمهای مختص بومیان قاره آمریکا یا کسانی که آنها را سرخپوست مینامیم نیست. در واقع به نظر میرسد برای جایگزین کردن کلمهی سرخپوست باید بگوییم ایندیجِنِسهای قارهی آمریکا یا بومزادهای قارهی آمریکا. مانند این صفحهی ویکیپدیا:
https://en.wikipedia.org/wiki/Indigenous_peoples_of_the_Americas
چه اصراری به این آشنایی زدایی از واژه «سرخ پوست»؟ این واژه فارسی برای ما فارسی زبانان بار منفی ندارد و شامل تمام اقوام بومی اولیه قاره امریکا هم می شود. در ضمن، سرخ پوستان که به زبان فارسی حرف نمی زنند یا حتی احتمالا آشنایی هم ندارند که بخواهیم واژه ای در این زبان برای اشاره به آنها جایگزین کنیم. آنچه هم در مورد تلفظ نام خانوادگی تان گفتید مثل این است که در ابتدای یادگیری زبان انگلیسی، تلفظ th برای ما سخت است اما این مسئله با بحث واژگان فرق می کند.
برخی نظرات دیگران:
Parisa BaYan
بحث بسیار جالبی است، البته به نظرم استفاده ازاین القاب بستگی به متن دارد و نمیتوان حکم کلی در صادر کرد. برای مثال کلمه اسکیمو که در فارسی برای ساکنان بومی شمال، از جمله قبیله اینوییت (و مارک بستنی یخی!) استفاده میشود، از نظر مردمان قبیله اینوییت کانادا توهین آمیز است و برای همین دیگر در کانادا استفاده نمیشود (و همینطور در گرینلند)، اما گویا در آلاسکا بومیان قطب شمال از کلمه اسکیمو استفاده میکنند.
کلمه نیگرو که در آمریکا کلا از متنهای قانونی حذف شده، از نظر بعضی گروههای سیاهپوستان آمریکا اگر توسط سفیدپوستان بهکار برده شود توهین آمیز است اما خودشان از کلمه نیگرو بسیار استفاده میکنند و عقیده دارند که نیگرو کلمهای است که خاطره رنج اجدادشان را زنده نگه میدارد و برای همین نباید از بین برود.
در آخر بگویم که کارشناس زبان نیستم و نظرم بر اساس تجربه و صحبت با اهالی منطقه، و کمی مطالعه دراین باره است.
راستی ایندیجنس اسم خاص نیست و صفت است. مشتق از کلمه لاتین ایندیجنا (Indigena)، به معنی زاده شدن است.
Maryam Nabavinejad:
بله. الان ارتباطمان با غرب بیش از آن است که ادعا کنیم خبر نداشتیم و نمى دانستیم. سرخپوست ترجمه تحت الفظى red skin است و آنقدر شاهد مناقشه و مجادله بر سر این اصطلاح هستیم که بدانیم بومیان آمریکا این اسم را دوست ندارند . من دوست بومى دارم. با او چشم در چشمم نمى توانم بهش بگم ببخشید منظور من این نبود. اسم مال اوست و او حق دارد از من بخواهد استفاده نکن.
Vahid Macvandi:
درست است اما اگر در فارسی به آنها سرخپوست می
گوییم و قصد اهانت نداریم دلیل نمیشود هنگام مکالمه به زبان انگلیسی هم “سرخپوست” را به کار ببریم.
بسیار مطلب مهمی را مطرح کردید. عبارت رایج دیگر ٬First Nation٬ است که شاید ٬مردم نخست٬ ترجمهی صحیح آن باشد. این عبارت را خود بومزادها دربارهی خودشان بهکار میبرند.
فارسی امروز متاسفانه پر است از واژگان بیگانهستیز و نژادگرایانه (صورت صحیح کلمه نژادگرایی است و نه نژادپرستی) و حتی بزرگترین نویسندگان فارسی زبان هم به این موضوع بیتوجهی میکنند. خیلی ممنون از مطلب خوبی که گذاشتید.
این البته فقط یک نظر است که شخصا به عنوان کسی که مدتی به این موضوع فکر کردهام و با کاناداییها و آمریکاییهایی از اقوام و زبانهای مختلف در مورد آن بحث کردهام و نظرات مختلف را شنیدهام تا اطلاع ثانوی مخالفم. به این دلیل که فرهنگ از زبان جدا نیست. مثلا کلمهی نیگرو و بلک هر دو به معنای سیاه هستند، اما نیگروبه دلیل پیشینهی استفادهی آن در فرهنگ آمریکا در انگلیسی کلمهی زشت و توهینآمیزی است. نیگرو در دورهای برای تحقیر گروهی از مردم به کار میرفته و برای همین کنار گذاشته شده. در فارسی سرخپوست به بومیان آمریکای شمالی اطلاق میشود و از آنجایی که هیچ کدام از کشورهای فارسی زبان در استعمار قارهی آمریکا شریک نبودهاند، این کلمه در فارسی هرگز بار معنایی منفی و نژادپرستانهای نداشته. برای نسل من و به مدد صدا و سیمای آمریکاییستیز ایران، اتفاقا بار بسیار خوبی هم دارد. مثلا کسی نمیتواند در مکالمهای برای تحقیر به دیگری سرخپوست بگوید! احتمالا طرف مقابل خوشحال هم خواهد شد. چون سرخپوست بیش از هر چیز یادآور نوعی فرهنگ است (نامگذاری، لباس، هنر، آداب و رسوم و ..) و این دقیقا همان باری است که کلمهی مطلوب باید داشته باشد. حالا فرض کنید یک سرخپوست یا هر کس دیگری بخواهد زبان فارسی را یاد بگیرد. طبعا در روند یادگیری فرهنگ پیرامون آن را هم خواهد آموخت. پس اشتباه اینجاست که ما به کسی که فارسی بلد نیست بگوییم ما به فلان گروه آدمها میگوییم رد اسکین. یعنی از کلمهای که یک بار از زبانی بیگانه گرتهبرداری شده، دوباره گرته برداری کنیم. همان طور که در انگلیسی خوشگل را pleasant soil نمیگوییم. پس نتیجهگیری شاید این باشد که هرگز سرخپوست را سرخ پوست یا سرخپوست ننویسم.
مثال مربوط دیگر، کلماتی است که در طول تاریخ و در انگلیسی معادل Intellectual Disability فعلی بودهاند. مثلا کلمات Retartded و Idot در دورههایی به صورت مودبانه برای اشاره به گروهی از انسانها استفاده میشدهاند که به دلایل بیولوژیکی دچار ضعف در یادگیری هستند، اما این دو کلمه رفته رفته به صورت ناسزا به کار رفتهاند و به همین دلیل در حال حاضر استفاده از آنها به همین منظور بیادبی و جرم است. منظور این که زبان و فرهنگ از هم جدا نیستند و صرف این که در زبان/فرهنگی دیگر معادل اجزای کلمهی سرخپوست بار منفی داشته، چنین باری را در فارسی به آن نمیدهد. در مقابل مثلا اگر کلمهی همجنس باز (در مقابل همجنسگرا) بار منفی و توهینآمیز دارد، به دلیل شباهت به کلمات دخترباز و پسرباز و بچهباز است (یعنی همین فرهنگ فارسی و آنچه در ذهن مخاطب فارسیزبان میآورد.) پس برای ارزیابی کلمات باید به همان زبان و همان فرهنگ رجوع کرد. زبان انگلیسی مرجع اخلاقی باقی زبانها نیست.
از این گذشته معادل ایندیجنس بسیار نامانوس و نچسب است و شخصا هرگز از آن استفاده نخواهم کرد. من را به یاد سس ماشروم و نوشیدنی کیوکمبر در رستورانهای تهران میاندازد که اتفاقا برایم یادآور جهان سومی بودن و خودحقیرپنداری است و نقض غرض است اگر برای مبارزه با فرهنگ استعماری آن را برگزینیم. حتی اگر قانع شوم که سرخپوست کلمهی نادرستی است، خواهم گفت «بومیان آمریکا» که مثل «بومیان استرالیا» ست که با استرالیایی و اهالی استرالیا فرق دارد. از همه مهمتر این که ایندیجنس قطعا اسم خاص نیست و معادل کلمهی بومی در زبان فارسی است. جملهای که از باب جوزف نقل شده کاربرد درونمرزی دارد. یعنی همانطور که وقتی روزنامهی اطلاعات مینویسد «رییس جمهور(ی)» گفت» به رییس جمهور(ی) ایران اشاره میکند، اما نتیجه نمیشود که رییس جمهور(ی) اسم خاص است، ایندیجنس هم در انگلیسی اسم خاص نیست.
اگر به تنها منطقهی غیرانگلیسی زبان آمریکای شمالی، یعنی به کبک کانادا هم نگاه کنیم، کلمهی مودبانه autochtone است و معادل فرانسوی/کبکی ایندیجنس indigène است که اتفاقا بار مثبتی ندارد.
نوشته بودید «به نظر من افراد و ملل را باید با نامی بخوانیم که آنها خود را با آن میشناسد و هویتشان را در آن میبینند.» این نکتهی بسیار زیبا و دلچسبی است. اما نکتهی دیگر شاید این باشد که سرخپوست به مجموعهی چند گروه که اسم خاص دارند اشاره میکند و از این لحاظ شاید بیشتر شبیه «خاورمیانه» باشد تا ایران یا تهران. یا مثل این که آدمفضاییها ما را «یک سر و دو گوش» بخوانند! (شوخی) البته از این موضوع خیلی مطمئن نیستم.
در آخر فکر میکنم اگر مشکلی در کلمهی سرخپوست باشد، از همان گرتهبرداری از معادل فرانسوی/انگلیسی آن شروع شده، تغییر در فرهنگ این زبانها آنها را وادار به تغییر کلمه کرده. پس اشتباه محض است که برای چنین مفهومی دوباره در زبانی بیگانه به دنبال کلمهی مناسب بگردیم. به نظر و پسند من، برای معادلیابی و ترجمه باید اول از همه به زبان مقصد و طعم آنها در همان فرهنگ نگاه کرد و مثلا در ترجمهی جملهی اول لولیتا «fire of my loins» را نوشت «آتش شهوتم» و نه «آتش آلت تناسلیام».
سوالی که پیش می اید این است که آیا در زبان فارسی سرخپوست بار منفی دارد؟ من که تا به حال با خودم فکر نکردم که این لغت در زبان فارسی بین فارسی زبانان توهین آمیز باشد. در زبان فارسی لغت های بسیار دیگری است که واقعا توهین آمیز است ولی در زبانهای دیگر نیست. برای مثال در زبان آلمانی Jude توهین به یهودیان نیست ولی در زبان فارسی جهود به جای یهودی اصلا واژه احترام امیری بین عوام نیست. یا در زبان فارسی لغتی که برای لهستان و یونان بکار میرود اصلا در این دوکشور بکار نمیرود. آیا استفاده از لغتی به مانند یونانی توهین آمیز است در زبان فارسی؟ بین فارسی زبانان قطعا نه (و البته اعراب و ترکها و خیلی های دیگر هم یونانی میگویند) . یکی از دوستان یونانی از اینکه ما این لفظ را بکار میبریم ناراحت شد. خوب بین ما اصلا مفهوم بدی ندارد. من تا به امروز درک بدی از لفظ سرخپوست در برابر سیاه پوست و سفید پوست یا زرد پوست نداشتم. بنابراین فکر میکنم اگر لفظی بین فارسی زبانان بد نیست (برای مثال در مقایسه با جهود برای یهودیان) برای چه باید در فارسی حذف شود؟ با تشکر
سلام. ممنون از مطلب آموزندهتان
سؤالی دارم که ممنون میشوم راهنمایی کنید.
اگر در متنی از Indian به عنوان کلمهای با بار مثبت استفاده شده باشد و از Injun به عنوان کلمهای توهینآمیز، برای نشاندادن این تفاوت چه معادلهایی را پیشنهاد میدهید؟ به جای Indian بومی و به جای Injun سرخپوست، آیا به نظرتان مناسب است؟
بهنظر من که راهگشاست.