خوابگرد قدیم

سپاسگزاری یعقوب یادعلی از یاران «کلمه»

یعقوب یادعلی: از همه‌ی یاران «کلمه» سپاسگزارم، از همه‌ی کسانی که می‌دانم دوست و دوستدار «کلمه»اند و «داستان». پاسداشتِ ساحتِ «کلمه»، حریم و حرمتِ نوشتن ـ که اگر نگویم مقدّس است، وجهِ مشترک و معنای وجودیِ همه‌ی‌ ماست ـ وظیفه‌ی من نیست، وظیفه‌ی ما…

۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
خوابگرد قدیم

یعقوب یادعلی آزاد شد

فعلاً کوتاه می‌نویسم که: یعقوب یادعلی که به دلیل داستان‌هایش، بیش از ۴۰ روز در یاسوج زندانی بود، ۴ روز پس از رسانه‌ای شدن خبر بازداشت‌اش، امروز آزاد شد و پرونده‌اش نیز به تهران منتقل خواهد شد. قاضی پرونده در یاسوج، امروز صبح، برای او…

۳ اردیبهشت ۱۳۸۶
خوابگرد قدیم

یعقوب یادعلی، به دلیل داستان‌هایش در زندان است

 یعقوب یادعلی، داستان‌نویس، حدود چهل روز است که به دلیل بخش‌هایی از رمانش «آداب بی‌قراری» و یکی دو دیالوگ از مجموعه‌داستان نخست‌اش «حالت‌ها در حیاط»، در یاسوج زندانی‌ست. اتهام او نشر اکاذیب، توهین و افتراست و دادگاه یاسوج، او را از ۲۴ اسفند ۸۵…

۲۹ فروردین ۱۳۸۶
خوابگرد قدیم

کارگاه‌های داستان کوتاه و رمان محمدحسن شهسواری

از اواسط اردیبهشت امسال، محمدحسن شهسواری، دو دوره‌ی آموزشی داستان کوتاه و رمان را به شکل کارگاهی، در شهر کتاب مرکزی تدریس می‌کند: کارگاه داستان کوتاه، در ۱۰ جلسه، روزهای پنج‌شنبه، از ساعت ۱۰ تا ۱۲، و کارگاه رمان به مدت یک سال، هر…

۲۱ فروردین ۱۳۸۶
خوابگرد قدیم

برای داستان‌نویس شدن، پشتکار لازم است، نه الهام و استعداد

وقتی «پاگرد» را می‌نوشتم، شعاری از خودم را با خط نه چندان خوش، زده بودم بالای میز کارم با این مضمون: «برای کم‌‌نظیر شدن، پشتکار کافی‌ست، تنها برای بی‌نظیر شدن است که علاوه بر  پشتکار، استعداد هم لازم است.»و من در آن روزها (و…

۲۱ فروردین ۱۳۸۶
خوابگرد قدیم

خدایا، ما را بپز!

این که نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران کجا برگزار شود و، این که دوپاره باشد یا متمرکز، رسماً به یک چالش بزرگ برای وزارت ارشاد تبدیل شده. مقاومت‌های مدنی مخالفان مستقل و غیرمستقل، و نیز ناشران برجسته که معاون فرهنگی وزیر آن‌ها را یک‌جورهایی ناشران…

۱۸ فروردین ۱۳۸۶
خوابگرد قدیم

وردی که بره‌ها می‌خوانند

رضا قاسمی رمان تازه‌اش «وردی که بره‌ها می‌خوانند» را در دوات، که متأسفانه فیلتر است، منتشر کرده. یادداشت او در صفحه‌ی معرفی رمانش چنین است:۱ـ  انتشار انترنتی « وردی‌که بره‌ها می‌خوانند» در اصل برای خوانندگان داخل کشور است؛ به نیت مقابله با سانسور. متن…

۱۵ فروردین ۱۳۸۶
خوابگرد قدیم

عیدانه‌ی تلخ و شیرین ۱۳۸۶

خوابگرد: امسال که عزم سفر کرده‌ام، نخستین سالی‌ست که دلم عجیب برای کسانی گرفته، که این روزها و شب‌ها را به ناحق، در بازداشت و زندان می‌گذرانند؛ کسانی که یا فعال سیاسی‌اند، یا روزنامه‌نگار، و یا روشنفکران و نویسندگانی که فقط و فقط به…

۲۶ اسفند ۱۳۸۵
خوابگرد قدیم

سربازانی که وزیر شدند
نگاهی به رمان «شطرنج با ماشین قیامت»، نوشته‌ی حبیب احمدزاده

همین‌طور دارید با بقیه‌ی بچه‌ها می‌روید مثلاً شناسایی (نه بهتر است این قدر کلیشه‌ای نباشد)؛ بعد از عملیات است و پشت خط هم مثل خط، لحظاتی آرام است و شما هستید و بعضی از بچه‌ها که دارید می‌روید مثلا حمام یا… و بعد یک‌دفعه…

۲۶ اسفند ۱۳۸۵
خوابگرد قدیم

سینما علیه صلح!

من آن‌قدر احمق نیستم که از برخی ندانم‌کاری‌های فرهنگی و سیاسی یکی دو دهه‌ی‌ اخیر این کشور و پیامدهایش زجر نکشم.آن‌قدر احمق نیستم که نفهمم، به جای دولت‌مردان، جماعتِ کوچکی چون ما، چه تلاشی می‌کنیم برای جبران گوشه‌ی بسیار کوچکی از آن خطاهای کشدار…

۲۲ اسفند ۱۳۸۵
Back to Top