خوابگرد قدیم

داستان‎هایی معمولی از نویسنده‎ای که یک دنیا می‎‌ارزد!

خوابگرد: «با گارد باز» مجموعه‌ی بیست داستان کوتاه «حسین سناپور» ـ یکی از نویسندگان محبوبم ـ را هنوز نخوانده‌ام. معمولا نویسنده‌ها رمان‌های‌شان را پس از مجموعه‌داستان‌شان منتشر می‌کنند، ولی سناپور  پس از رمان‌های «نیمه غایب» و «ویران می‌آیی» مجموعه‌داستانش «با گارد باز» را تازگی‌ها…

۲۶ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

دسته‎گلی از پرانتز
چند نکته درباره‌ی‌ ساختار داستان‌های سالینجر

اشارهدر سال گذشته، در یکی از نشست‎های کتاب ادبیات و فلسفه من و نویسنده و مترجم محترم آقای مصطفی مستور درباره‎ی آثار «سلینجر» صحبت کردیم. مستور بیش‎تر به محتوای آثار او نظر داشت که که می‌توانید مشروح آن را در مقاله‎ی پرمغزی با نام…

۲۵ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

راویان ایران‌زمین خواهند مرد ، اما نه در غربت

«این نوشته چیست به آن لینک داده‌ای درباب معروفی درغربت؟ چی می‌خواهد بگوید؟ وسط دعوا تکلیف چی را می‌خواهد معلوم کند؟ چرا همه را به یک چوب می‌راند؟ متر و معیارت برای این لینک چی بوده؟ جنازه‌ی مسکوب را می‌آورند ایران به خاک بسپرند…

۲۳ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

مردمی هستیم بافرهنگ، اما نادان و ناتوان

“تاریخ چندهزارساله‌ی ما آن‌قدر فراز و نشیب دارد، تکان‌ها و چرخش‌هاى سخت و غافلگیرکننده دارد که نمى‌توانم در چند جمله بیان کنم. اما در این دو سه قرن اخیر ما مردمى هستیم با فرهنگ اما در زندگى اجتماعى نادان و ناتوان. با وجود پشتوانه‌ی…

۲۲ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

وقتی به ارزش داستان‌نویسی آگاه باشیم

حتما با این کلام آشنایید که «هر کتابی ارزش یک‌بار خواندن را دارد». به باور من می‌شود گفت: «هر کتابی ارزش یک‌بار نوشته‌شدن را دارد!» و هنـگامی که پای ادبیـات داسـتانی در میـان باشـد، ایـن «ارزش» دوچندان می‌شـود. پیام یزدانجو ـ ی جوان ـ …

۲۱ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

لینـک‌نـگاری [فرهنگ عمومی]

:: چرا او به معین رأی می‌دهد؟نمی‌خواستم وارد بحث‌های مربوط به انتخابات شوم. نگران نشوید، حالا هم نشدم! نوشته‌ی تازه‌ی خورشیدخانوم ـ که هوش و فروتنی‌اش را همیشه ستوده‌ام ـ «شیوه» و مقدمه‌ای دارد که به‌نظرم ارزش یادآوری به خیلی‌ها را دارد. اگر از…

۱۸ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

کارنامه‌‌ی او، ما، ایشان!

چه‌قدر جدی‌بودن و خشک‌مزاجی؟ گاهی وقت‌ها لبخند هم ضروری‌ست! هیچ سوژه‌ی جاری و زنده‌ای برای خندیدن پیدا نمی‌کنم. دست‌به‌دامن تاریخ معاصر می‌شوم. از طنزپردازان معاصر گمان نمی‌کنم مردمی‌تر و استوارتر از شادروان ابوالقاسم حالت بشود سراغ گرفت که پس از سرودن شعر نخستین سرود…

۱۵ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

نه درخشان، نه ناامیدکننده
گزارشی مختصر از رمان‎های چاپ‌شده در سال ۱۳۸۲

در شماره‎ی اول همشهری ماه گزارش‎گونه‎ای نوشته بودم از برخی رمان‎های چاپ شده در سال هشتادو دو که بخش‎هایی از آن به دلایلی از جمله کمبود جا چاپ نشد. بد ندیدم که در روزهای آغازین سال این یادداشت به صورت کامل در این جا…

۱۰ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

غلط کردم غلط ــ نامه نوشتم!

هرچه را درباره‌ی شیوه‌ی درست‌نویسی در وب زیر عنوان غلط ــ نامه نوشتم، یک‌جا پس می‌گیرم. نیم‌فاصله به‌جای فاصله و نقطه‌گذاری درست و جدانویسی و «است» به‌جای «می‌باشد» و همه‌ی موارد پیشکش خودم. من نمی‌فهمم آخر چرا وقتی پای نوشتن به میان می‌آید، بعضی‌ها…

۸ فروردین ۱۳۸۴
خوابگرد قدیم

یک داستان تازه

داستان تازه‌ای را در کتابخانه‌ی خوابگرد گذاشته‌ام از علیرضا محمودی ایرانمهر. داستان ابر صورتی علیرضا ـ برگزیده‌ی نخست جایزه‌ی بهرام صادقی ـ را که یادتان هست؟ اگر هنوز آن را نخوانده‌اید، هیچ‌وقت دیر نیست. علیرضا داستان تازه‌اش «جشن تولد» را همراه با یک یادداشت…

۶ فروردین ۱۳۸۴
Back to Top