وقتی به سایت جشنوارهی وبلاگها سر زدم که سرویس پرشینبلاگ با حمایت مالی سازمان ملی جوانان، یا سازمان ملی جوانان با حمایت پرشینبلاگ، و یا پرشینبلاگ و سازمان ملی جوانان با حمایت همدیگر آن را برگزار میکنند، بیدرنگ یادم افتاد به جشنوارههای سفارشی، دهنپرکن…
شاید این مطلب را به عنوان «حسن ختام» یا درواقع «قبح ختام!» وبلاگم بگذارم و خداحافظی کنم. شاید هم اصلاً بدون خداحافظی و قبح ختام و این حرفها وبلاگ را ببندم. ظاهراً من وبلاگنویس نیستم. این را هم که میبینید، محض ِ گل ِ…
دیشب که گزارشی از نشست تخصصی دیروز ایرنا با عنوان «کتاب و ادبیات ایرانی در اینترنت» را در سایت ایرنا دیدم، نزدیک بود از عصبانیت داد بزنم و نصفهشبی همسایهها را هم از خواب بیدارکنم. جناب مدیا کاشیگر ـ نویسنده، منتقد و مترجم ـ…
نویسندهی مهمان: حمید ستار«کیهان کلهر» همیشه خسته بهنظر میآید. حتا قبل از کنسرت که باش سلام و احوالپرسی کردم کاملاٌ خسته بود، ولی وقتی ساز میزند چنان انرژیای صرف میکند و به شنونده منتقل میکند که دیگر نه چیزی برای بعد خودش میماند و…
:: انگار قرار است روز شنبهای که در راه است، روزنامهی «جمهوریت» منتشر شود. صاحبامتیاز آن را نمیشناسم، ولی سردبیری آن به عهدهی «عمادالدین باقی» و «علیرضا رجایی»ست. باقی را که میشناسید؛ همان روشنفکر مذهبی که بهجز یادداشتهایش دربارهی قتلهای زنجیرهای ، کمتر پیش…
مقدمهاگر یادتان نمانده، اشکالی ندارد؛ در مسابقهی بهرام صادقی قرار بر این بود که یک گروه پنجنفره، همهی داستانهای رسیده را بخوانند و از میان آنها تعدادی را برای مرحلهی دوم انتخاب کنند؛ بهقول دوستان، یکجور نظارت استصوابی (این هم برای خنکی دل آنهایی…
نه به حرفهای تکراری و ملالانگیز خاتمی در نامهاش کار دارم و نه قصد دارم از منظر سیاسی صرف، آن را وارسی کنم و نه اصلا این نامهی خاتمی ـ برخلاف تصور خودش ـ نامهی مهمیست که ارزش نقد داشته باشد. اما شاید از…
:: اول از همه این که پنجرهی پشتی بهروز شد. [متن کامل] محمدحسن شهسواری براساس قولی که داده بود، بخش دوم سری یادداشتهایش دربارهی بهترین داستانهای مسابقهی بهرام صادقی را روی صفحه گذاشته. در این بخش نظرش را دربارهی سه داستان «زندگیها» نوشتهی «بیژن…
[ترتیب داستانها، ترتیب ثبتشده در سایت مسابقه است.] داستان چهارم: زندگیها ـ نوشتهی «بیژن روحانی»فرزندان راستین «بهرام صادقی» در راهاند؛ همان مدرنیسم کثیف، همان راهروهای عبوس ادرات و حجم کوچکشدهی زندگی در اتاقهای چرک و میزها و صندلیهای خاکستری دلآزار. و بعد، طبیعیبودن هرچه…