کاوه فولادینسب: ششهفت سال پیش، یکی از دوستانم ـ وقتی اولین کتابش منتشر شد ـ به شوخی روی صفحهی فیسبوکش نوشت: «اولوالعزم شدم رفت.» چنین حرفی آن روزها هنوز چیزی بود در حد شوخی و برای خنده. اما امروز اوضاعِ دیگری حکمفرما ست؛ هجمهی…
حبیب حسینیفرد: در تاریخ نشر کتاب، همیشه این یک معما بوده که آیا پرفروشها بهراستی خوانده هم شدهاند یا بیشتر زینت قفسههای کتابخانهها شدهاند و مایهای برای فخرفروشی و پزدادن فرهنگی که بعله، من هم این کتاب (یا این همه کتاب) را خواندهام. در…
معصومه ناصری: احمد محمود، جایی از یادداشتهای روزانهاش در روز شانزده آذر ۶۴ مینویسد: «واقعاً که نویسنده تو مملکت ما باید پوستش از پوست کرگدن کلفتتر باشد تا بتواند به نوشتن ادامه بدهد.» این بعد از شرحی است که درباره گیر کردن رمان همسایهها…