در هر دو رمان ما با خاطراتی مواجه هستیم که واقعاً وجود ندارند بلکه به صاحبانشان القا شدهاند. خاطراتی که اگر شکل واقعی خود را میداشتند شاید سرنوشت آدمهای صاحب خاطره را جور دیگری رقم میزدند.
نگاهی به جهان داستانی پائولا هاوکینز با تمرکز بر دو رمان «دختری در قطار» و «درون آب»
ترجمه: مهرآیین اخوت
نشر هیرمند
لاله زارع: پائولا هاوکینز، نویسنده انگلیسی تا هفده سالگی در افریقا زندگی کرده و بعد به انگلستان آمده است. قبل از آنکه به خاطر رمنس جناییاش، دختری در قطار، مشهور شود رمانهایی در ژانرهای کمدی و رمنس و با نام «امی سیلور» نوشته بود که چندان به خاطرشان موفق نشد. بعدها وقتی در دانشگاه تحصیل میکرد رمانی جنایی معمایی خواند با نام «تاریخ سری» درباره چند دوست دانشگاهی که به خاطر قتل یکی از آنها منزوی شدند. این داستان ماجرای به ورطه کشیده شدن آدمها در یک چشم برهم زدن بود و روی او تاثیر زیادی گذاشت. مجموع تمام اینها کمک کرد بتواند بفهمد دقیقاً چه میخواهد بنویسد؛ رمانهای جنایی که سه محور اصلی دارند: خاطرات، زنان و زندگیهایی که به ورطه میافتند.
بیرون از دایره
هر دو رمان پائولا هاوکینز، دختری در قطار و درون آب، ماجرای آدمهایی است در شهرهایی کوچک با ارتباطات پیچیده. هر سه راوی بخشهایی از این ارتباطات را در گذشته و حال روایت میکنند اما شیوهی روایت جوری است گویی آنها همزمان هم داخل گود هستند (وقتی که دیگران روای زندگی این آدمها هستند) و هم بیرون گود (وقتی که آنها زندگی دیگران را روایت میکنند.) این شیوهی روایت بُعد اسرارآمیزی به ماجراها میدهد. هرکسی صاحب بخشی از حقیقت زندگی جمعی است. به گفته خودش وقتی در هفده سالگی به انگلستان برگشت انگار بیگانهای بود که هموطنانش را از بیرون دایره میدید اما در عین حال یک انگلیسی بود و این قضیه روی شیوه روایتش تاثیری شگرف گذاشت.
خاطراتی که هدیه میگیریم
در رمان دختری در قطار، تقریباً دو زن با خاطرات هولناک بخش جذاب ماجرا را برعهده دارند. یکی مقتول است و ما تا نیمههای رمان نمیدانیم این زن کدام راوی داستان است. مقتول خاطرههای گذشتهاش را در عمق ناخودآگاهش دفن کرده تا بتواند به زندگی ادامه دهد. اما راوی دوم خاطراتش دستخوش تغییر شدهاند. او چیزهایی را در خاطر دارد که مطمئن نیست مال خودش باشند با این وجود کسی هم چندان جدیاش نمیگیرد چون زنی فروپاشیده است. در دختری درون آب هم خاطرههای یکی دو راوی که نقش مهمی در ساختن محور اصلی ماجرا دارند به همین شکل است. در هر دو رمان ما با خاطراتی مواجه هستیم که واقعاً وجود ندارند بلکه به صاحبانشان القا شدهاند. خاطراتی که اگر شکل واقعی خود را میداشتند شاید سرنوشت آدمهای صاحب خاطره را جور دیگری رقم میزدند.
این موضوع که خاطرات و به طور کلی گذشته تا چه اندازه میتوانند در زندگی اکنون ما نقش بازی کنند مسالهای روانشناختی است، اما سوال مهم هاوکینز این است: اگر این خاطرهها وجود نداشته باشند چطور؟ اگر کسی به خاطر منافع شخصیاش خاطرات ما را دستکاری کرده باشد چه اتفاقی میافتد و این سوالات به نظر بسیار هیجانانگیز هستند.
زنان به جای خانواده
خط اصلی دو رمان هاوکینز از پیوند خوردن خاطرات و جامعه شکل میگیرد: زنانی که صاحب خاطرات ناگفته و غیررسمی جامعه هستند. هردوی اینها به این خاطر روایت میشوند تا بخشهای نادیده و ناگفتهای که زنان در این شبکه با آن درگیر هستند بازگو شوند. هاوکینز به هوشمندی دریافته اگر مردان حافظ خاطرات رسمی جامعهاند، زنان نگاهدارندهی خاطرات ناگفته و غیررسمی جامعهاند.
بارها هاوکینز را با گلیان فلین مقایسه کردهاند. هردوی آنها علاقه خاصی به آن بخشی از خانواده دارند که تا به امروز با نگاهی نسبتاً مردسالار روایت شده بودند. تلاشی که هاوکینز در دو داستانش داشته روایت کردن زنان آسیبدیده است و این بهنظرم نقطه قوت کارهای اوست چراکه اگر قرار باشد به روندی که یک زن را دچار آسیب میکند نگاه کنیم باید به کل جامعه نگاه کنیم.
ممکن است بگویید برای هر آدم آسیبدیدهای چنین است ولی واقعیت این است که برای زنان مخصوصاً وقتی آسیبها عاطفی هستند مساله بغرنجتر میشود چراکه آنها هنوز راه بلندی دارند تا وقتی دچار آسیب میشوند بتوانند ثابت کنند قربانیاند و نه اغواگرانی که خود مسبب فاجعه بودهاند.
این ممکن نیست مگر با عریان کردن خاطرات دستکاری شدهای که جامعه رسمی به همه القا کرده است. نگاه کلنگر او به شبکهی پیچیدهی جامعه ، افزودن چاشنی عشق به ماجرا که البته رویی خونین دارد و همینطور نگاه روانشناختیاش به زنان آسیبدیده در نهایت رمانهایی ساخته که عده زیادی در جاهای مختلفی در جهان دوستش داشتهاند. هاوکینز معتقد است رمانهای روانشناختی جناییاش در واقع پاسخی بوده به اشتیاقی که در جامعه به وجود آمده است. اشتیاق به شناختن بیشتر جهان کمتر روایتشدهی زنان.
برای خواندن مطالب ما میتوانید به کانال جناییخوانی در تلگرام مراجعه کنید.
بدون نظر