کتاب‌ها معرفی

استنتاج در قیصریه

آبان ۵, ۱۳۹۷

«انتشار مجدد داستان بلند صادق ممقلی، شرلوک هلمس ایران، داروغه اصفهان ۹۴ سال پس از اولین چاپش، فارسی زبانان را دوباره در برابر این تجربه‌ی فراموش شده یک نویسنده ایرانی برای خلق اثری با الگو های معمایی_ کارآگاهی قرار می‌دهد. نویسنده‌ای که به رغم اهمیت تجربه‌اش ناشناخته مانده است.»

 

صادق ممقلی/ شرلوک هلمس ایران/ داروغه اصفهان
کاظم مستعان السلطان «هوشی دریان»
ویرایش: مهدی گنجوی، مهرناز منصوری
چاپ اول، نشر مانیا هنر، ۱۳۹۶

علیرضا محمودی*: داستان‌های جنایی فارسی که الگو‌های زیرژانر معمایی _کارآگاهی در آنها محسوس باشد، کم یابند. در آثار جنایی نویسانی چون لطف‌اله ترقی، امیرعشیری، پرویز قاضی سعید، منوچهرمطیعی، صدرالدین الهی، اسماعیل فصیح و احمد محققی گرایش‌هایی در بهره‌گیری از معما و حل آن با استنتاج قهرمانان دیده می‌شود، اما الگوی زیر ژانر اصلی این آثار معمایی نیست. نویسنده در تلفیق‌های درون ژانری بیشتر از معما و هیجان حل گره‌های جنایی استفاده کرده تا خلق یک اثر کامل در این گونه.

در این بی‌میلی جنایی‌نویسان فارسی برای به کارگیری قراردادهای زیرژانرمعمایی_ کارآگاهی، یافتن اثری که در پیشانی‌اش  خود را متعلق به این گروه بزرگ داستان‌های جنایی معرفی کند، هیجان انگیز است. درک نویسنده‌ای ایرانی که  در داستانش به خلق معماهای جنایی بومی و قهرمانی وطنی که با تحقیق و تفسیرو نتیجه‌گیری گره‌کور معما‌ها را باز کند، برای هر خواننده فارسی زبانی سرگرم کننده و لذت بخش است.

انتشار مجدد داستان بلند صادق ممقلی، شرلوک هلمس ایران، داروغه اصفهان ۹۴ سال پس از اولین چاپش، فارسی زبانان را دوباره در برابر این تجربه‌ی فراموش شده یک نویسنده ایرانی برای خلق اثری با الگو های معمایی_ کارآگاهی قرار می‌دهد. نویسنده‌ای که به رغم اهمیت تجربه‌اش ناشناخته مانده است.

داستان صادق ممقلی که پیش از آخرین چاپ در سال گذشته، دو بار در سال ۱۳۰۴( کتابخانه شرق) و در سال ۱۳۲۷( بنگاه انتشاراتی فهم)  منتشر شده، با به کار بردن عنوان شرلوک هلمس ایران  ژانر و زیرژانر خود را به صورت مستقیم به خواننده ابلاغ می‌کند. روش منسوخ شده اعلام ژانر داستان در اینجا با به کاربردن نام قهرمان معروف آرتور کانن دویل و اشاره به شغل قهرمان صریح و سریع است. انتظاری که در حد ادعا باقی می‌ماند و ما همچنان با یک تلفیق روبه‌رو هستیم.

داستان با وقوع سرقت‌ها و آدم‌ربایی‌های سریالی در اصفهان دوره ناصری آغاز می‌شود؛ ممقلی صادق که داروغه اصفهان و مسئول امنیت شهر است، با دقت در آثار باقی مانده در مکان‌های وقوع جنایت که بناها و محله‌های اصفهان است، سعی در یافتن سرنخ‌هایی از جنایتکارانی دارد که به‌شکلی سازمان‌دهی شده در حال ایجاد رعب و وحشت در شهر هستند. انگیزه باند سارقان شهر (که دختری ایلیاتی به نام خان کوچک و دستیارش به نام فولاد آنها را هدایت می‌کنند)، انتقام از زیاده خواهی‌های فراش‌باشی و حکمران است.

مرام پهلوانی و  مسلک  لوطیانه‌ی ممقلی که به ارباب معروف است با روش‌های فاسد و سرکوبگرانه کارگزاران حکومتی فرق دارد. همین تضاد به داروغه چهره‌ای مردمی و عدالتخواه داده که کاری با نظام اداری ندارد. در واقع او بیشتر سعی می‌کند اموال به سرقت رفته  را به صاحبانش برگرداند تا جنایتکاران را به قل و زنجیر بکشد. ممقلی حکمرانان را مجریان مناسبی برای عدالت نمی‌داند. در داستان اصلی، ماجرای سرقت‌های رحیم طاقونی، قنبر بلوچ، سه تاجر مصنوعی، علی محمد خرداد، حیدر کرده و ماجرای خالی کردن جیب یک ارمنی در بازار اصفهان هم روایت می‌شود که در همه‌ی آنها ممقلی گره پرونده را باز می‌کند.

اگر با قراردادهای الگوی زیر ژانر معمایی، کارآگاهی بخواهیم، تنها اثر کاظم مستعان السلطان را بررسی کنیم، روش قهرمان داستان برای حل معماهایی که با آنها روبه‌روست، بیش از آنکه مطابق الگو‌های ژانری (شاخص داستان‌های آرتور کانن دویل و آگاتا کریستی) باشد بر پایه عمق مشاهده و استنتاج قوی باشد، حاصل تعقیب جنایتکاران و گفت‌و‌گو با آنهاست.

ممقلی بیشتر به روش قهرمانان زیر ژانر داستان‌های پلیسی با جست‌وجوی سرنخ‌ها و به روش زیر ژانر کارگاه‌های خشن با تعقیب جنایتکاران، معماها را بررسی و در نهایت با گفت‌وگو جنایتکاران را وادار به بازپس دادن اموال مسروقه می‌کند. استقلال ممقلی صادق از نظام قضایی و پلیسی قاجاریه به او این امکان را می‌دهد که به تنهایی منادی عدالت باشد و با قول آزادی و مساعدت شخصی با جنایتکاران که افرادی به ستوه آمده از فقر هستند، وارد مذاکره شود. شرلوک هلمز ایرانی با ترکیبی از روش‌های ژول مگره و فیلیپ مارلو در راه  جامه عمل پوشاندن به  یکی از مهم‌ترین رویا‌های  جامعه ایرانی در سال‌های پیش از مشروطه( تاسیس عدالتخانه) تلاش می‌کند.

نگارش و روش پیشبرد داستان و توصیف صحنه‌ها، فضا سازی و خلق شخصیت‌ها، مستعان السلطان را مردی کتاب  خوانده و خود ساخته نشان می‌دهد. گرچه لحن سرد و گزارشی ، عمق تصویرها و روابط خشن آدم‌ها با انتظاری که از یک اثر ادبی داریم فاصله دارد.

با همه‌ی این‌ها تخیل نویسنده و تلاشش برای عبور از دایره‌ی محدود داستان نویسی فارسی در نود سال پیش و خلق یک اصفهان زنده در دل یک رمان جنایی همچنان ستایش‌برانگیز است.

*علیرضا محمودی، علاوه بر نوشتن فیلمنامه و رمان، پژوهشگر تایخ سینما و ادبیات داستانی نیز هست. او قصد دارد در سلسله مطالب «سمت تاریک قفسه» تاریخ ادبیات جنایی ایران و آثار مهم در این زمینه را معرفی کند.

 

برای خواندن مطالب ما می‌توانید به کانال جنایی‌خوانی در تلگرام مراجعه کنید.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top