قهرمان داستان خانه را از طریق یک آگهی در روزنامه خریده و خوشخیالانه گمان میکند اگر با یک آگهی میشود خانهای به این خوبی خرید پس حتماً میشود یک زن خوب هم پیدا کرد.
مرگی که حرفش را میزدی
فردریک دار
ترجمه عباس آگاهی
نشر جهان کتاب، ۱۳۹۳
لاله زارع: «مرگی که حرفش را میزدی» داستان زندگی سربازی فرانسوی است که مدتی در مستعمرات افریقایی این کشور خدمت کرده اما حالا به خاطر بیماری کبدی دوباره به فرانسه برگشته است. او با مستمریای که دولت فرانسه برایش درنظر گرفته خانهای در یکی از دورافتادهترین دهکدههای فرانسه میخرد اما خانهی خالی چنان بر روانش خط میاندازد که تصمیم میگیرد ازدواج کند.
قهرمان داستان خانه را از طریق یک آگهی در روزنامه خریده و خوشخیالانه گمان میکند اگر با یک آگهی میشود خانهای به این خوبی خرید پس حتماً میشود یک زن خوب هم پیدا کرد. حدسش درست از آب درمیآید. طبق آگهیاش زنی زیبا پیدا میشود که زیادی خوب است!
همچنانکه در کارهای فردریک دار ماجرا از آشنایی تصادفی مردی تنها با زنی زیبا شکل میگیرد در این داستان هم همین الگو تکرار میشود. در ادامه سر و کلهی دیگر عناصر ثابت رمانهای دار هم پیدا میشود. این زن یک روی پنهان دارد و باز هم همان توصیفات موجز و استادانه فردریک دار برای ساختن یک رمان کوتاه اما خوشخوان و حتی تا حدی دلهرهآور. فردریک دار اینبار مهارتش را برای ساختن دو راهیهای سرنوشتساز و انتخابهای جذاب به حد اعلا رسانده است و همین باعث شده تا کمی هیجان و دلهره چاشنی کار شود. به نسبت دیگر کارهای فردریک دار نقطه قوت مرگی که حرفش را میزدی در این است که انتخابها بر سر مرگ و زندگی هستند و شاید برای همین است که وجه هیجانانگیز کار بر وجه معماییاش میچربد. خوشبختانه ترجمه کار هم قابل قبول است و حس هیجانانگیز اثر حفظ شده است. اگر خواننده رمانهای جنایی هستید، این کار فردریک دار را هم حتماً در فهرست خودتان بگنجانید.
برای خواندن مطالب ما میتوانید به کانال جناییخوانی در تلگرام مراجعه کنید.
بدون نظر