کتاب‌ها معرفی

تاریکی فرانسوی

بهمن ۲۴, ۱۳۹۷

برزخ بی‌گناهان
کارین ژیه‌بل
مترجم: آریا نوری
ناشر: کوله‌پشتی

محمدحسن شهسواری: هرچه تلاش کردم از بین رمان‌های جنایی‌ای که خوانده‌ام، تاریک‌تر از «برزخ بی‌گناهان» پیدا کنم، موفق نشدم. رمانی است بسیار خسیس در نمایاندن نورِ عطوفت انسانی. و شاید برای همین است که دلتان اهلیِ همان اندک نور کدر می‌شود. نوری که در نهایت، روشنایی‌اش به کار یادآوری می‌آید و بس.

«کارین ژیه‌بل» ۴۸ ساله (لعنتی دقیقاً همسن من است) هنوز وکالت می‌کند و به زندان‌های مختلف فرانسه رفت و آمد دارد. بسیاری در فرانسه او را بهترین جنایی‌نویس زنده‌ی کشور می‌دانند. از رمان دومش به بعد همه‌ی کتاب‌هایش حداقل یک جایزه‌ی رمان‌های جنایی را برده‌اند. برزخ بی‌گناهان هفتمین رمان اوست و منتقدین و خوانندگان فرانسوی شک ندارند بهترین اثرش.

وقتی در مورد ذائقه‌ام در مورد ادبیات و سینما پرسیده می‌شود می‌گویم اگر مجبور به انتخاب شوم حتما سینما و ادبیات انگلیسی زبان (انگلستان و آمریکا) را به اروپا (فرانسه، روسیه، آلمان و …) ترجیح می‌دهم اما وقتی لیست ده تایی از بهترین آثار عمرم انتخاب می‌کنم حتماً هشت تایش اروپایی است. اروپایی‌ها به واسطه‌ی علاقه‌ی مزخرفشات به روشفکربازی چرت و پرت زیاد تولید می‌کنند. خیلی زیاد. اما وقتی هنرمندی متعادل پیدا کنند چیزی می‌آفرینند که در پهنه‌ی گیتی بی‌همتاست. مثلاً در سینما «اینگمار برگمن» و «فدریکو فلینی». یا در ادبیات «میلان کوندرا» و «هاینریش بل» و ادبیات جنایی «ژرژ سیمنون» و «هنینگ مانکل».

انگلو ساکسون‌ها استاد پلات و داستان‌گویی هستند و فرانسوی‌ها استاد روان‌شناسی شخصیت‌ها. این ژیه‌بل به فراوانی هر دو را در خود جمع کرده است.

 

اخیراً با خواندن رمان‌های انگلیسی و آمریکایی متوجه شده‌ام خوانندگان زیادی تنبل شده‌اند. مثلاً رمان ساده‌ای همچون «پیش از آن که بخوابم» نوشته‌ی «اس.جی واتسون» یا «فروپاشی» نوشته‌ی «بی.ای پاریس» را به عرش رسانده‌اند. ژیه‌بل سه محور داستان به ظاهر بی‌ربطی را از ابتدای رمان شروع می‌کند و چه قدر استادانه آن‌ها را به هم وصل می‌کند.

در زمینه‌ی شخصیت‌پرداری و اصالت شر هم که کولاک کرده. بعید است در رمان‌های یکی دو دهه‌ی گذشته شیطانی چون شیطان این رمان پیدا کنید. راستش «دکتر هانیبال لکتر» رمان «سکوت بره‌ها» در برابرش کمابیش یکی از فرشتگان مقرب به نظر می‌رسد. چربدستی نویسنده از این جا مشخص می‌شود که چرخش قابل باوری در شخصیت دیگر داستان به وجود می‌آورد. شخصیتی که در ابتدا گمان می‌کنیم شیطان رمان اوست.

یکی از مهمترین رازهای اثری جنایی که خواننده‌ی سخت‌گیر را پای کار می‌نشاند این است که شخصیت برای نجاتش هزینه‌ی گزافی بپردازد. که گاه این هزینه خیلی بیشتر از جانش باشد. همه‌ی رمان‌ها زمانی دلربا می‌شوند که خواننده خطر پیش روی قهرمان را جدی فرض کند. به خصوص رمان‌های آمریکایی به خاطر لوس بودن خوانندگانشان، زیادی لی‌ لی به لالای قهرمان اصلی می‌گذراند.

برای همین شما خطر پیش رو را جدی نمی‌گیرید. اما ژیه‌بل از فرهنگی می‌آید که مردمانش قتل عام «سن بارتلمی» را تجربه کرده‌اند. یعنی در زمانی که کشتن آدم‌ها زیاد هم آسان نبوده (سال ۱۵۷۲) ظرف فقط سه چهار روز نزدیک به سی هزار نفر را سلاخی کرده‌اند. یا در انقلاب ۱۸۴۸ در شهر شصت هزار نفری پاریس طی یک هفته ۲۵ هزار نفر از یکدیگر را کشته‌اند.
خلاصه این که برزخ بی‌گناهان با شما شوخی ندارد و اگر خطر را نزدیک و بیخ گلو می‌پسندید بیاغازیدش.

 

برای خواندن مطالب ما می‌توانید به کانال جنایی‌خوانی در تلگرام مراجعه کنید.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top