خون بر برف داستان یک حسابرس است. حسابرس آدمها. قاتل بیخیالی که فراموش نمیکند جعبه پیتزایش را که قبل از قتل به سمت سینهی جوانی هل داده از او پس بگیرد و به خانه ببرد.…
گاهی در بازار نشر ایران اتفاقهایی میافتد که آدم حیرت میکند. من هر سال در نمایشگاه کتاب، غرفه به غرفه کتابها را تماشا میکنم. امسال در غرفهی ناشر گمنامی، یا حداقل برای من گمنام، به نام «موسسهی نگارش الکترونیک کتاب» یک چیز خیلی عجیب…
وجه دیگری که در این رمان نمیتوان از آن چشم پوشید رابطه و زندگی عاشقانه شخصیتهای اصلی است. در زندگی کارآگاه کفاس، عشق شبیه همان الگوی آشنای ماست. بخشنده، مطیع و آماده فداکاری. اما داستان عاشقانه میان «پسر» و مارتا- دختر مددکار اجتماعی در اقامتگاه…
وقتی دوربین از بالا، جنازهی مثله شده را بر قلهای پر برف به نمایش میگذارد گویی پیام قاتل را اعلام میکند که: ببینید من چه خدای بیرحم و در عین حال هنرمندی هستم! اما چرا؟…
گفت وگوی اختصاصی جنایی خوانی با «کرن سیگو»؛ محقق ادبیات جنایی و استاد دانشگاه سیتی لندن: زبان رمان جنایی با یک فریب کاری به ظاهر ساده که در تلاش است دست نویسنده را برای خواننده رو نکند. مترجمی که به این سنت آگاه است…